اعظم شکری در اولین کتاب خود سعی دارد تابویی را لمس کند که در درازنای تاریخ در فرهنگ‌ها و مذاهب گوناگون برخوردی مردسالارانه، جنسیتی و غیرعادلانه با آن شده. اکثر مواقع در سکوت و در خفا.


پدیده‌ای که نیمی از سکنه زمین خاکی را هر ماه چند روز درگیر خود می‌کند ولی در کمتر جایی، کمتر کسی در این باره صحبت به میان می‌آورد. دوستی (پسر) بعد از دیدن کتاب می‌گفت که اولین باراست که به این موضوع از این زوایه نگاه می‌کنم و تا کنون اصلا بهش فکر نکرده بودم.
گفتنی است که در مورد ختنه پسران هیچ حجب و حیایی در میان نیست و حتی (یهودیان و مسلمانان) جشن ختنه سوران هم براه می‌اندازند که پسرمان مرد شده! ولی ورود دختران به دنیای زنان با شرم است، با ناپاک و نجس شدن است. برخورد سخت جامعه به مسئله قاعدگی چنان بوده که بیشتر زنان نیز قبول کرده‌اند یک بلای آسمانی ست و جایی برای بیان آن نیست.   
اعظم اما به راحتی  و سادگی از اولین تجربه دردناک خود در مقدمه می‌گوید. لازم است که در باره قاعدگی بتوان بدون حس شرم کاذب حرف زد، نه تنها با دخترهای جوان بلکه به خصوص با پسرها نیز. در مصاحبه‌های انجام شده اکثرا بیان می‌دارند که چگونه خود و دیگر اعضای زن خانواده پریودشان را ‌پنهان می‌کرده‌اند و از چند و چون آن تقریبا بی اطلاع بوده‌اند. با وجودیکه بیشتر زندانیان با توجه به شکنجه‌ها و فشارهای غیر قابل تصوری که متحمل می‌شدند، مشکلات قاعدگی را پیش پا افتاده می‌پنداشتند. به عنوان مثال شقایق، یکی از مصاحبه شوندگان می‌گوید: "مشکلات عدیده دیگری بود که بچه‌ها را به قدری آزار می‌داد که در مقایسه با آن‌ها مسئله‌ی پریود آنقدر برجسته نبود". ولی حتی آنجا هم زنان فقط به خاطر زن بودن باید فشار بیشتری را به گرده می‌کشیدند. با مصاحبه‌ها وارد زندان‌های مختلف ایران می‌شویم و این بار (روایت‌های دردناک بسیاری از زندان‌های جمهوری اسلامی خواند‌ه‌ایم) گوشۀ درد و رنج و خون دیگری مضاف بر همه شکنجه‌های جسمی و روحی برایمان عیان می‌گردد.
همانگونه که چه در جوامع بدوی و چه در نظام‌های طبقاتی با فرهنگ مردانه از قاعدگی برای فرودست ساختن و جلوگیری از رسیدن به سمت‌های کلیدی سوء استفاده شده و می‌شود، در زندان‌ها (نه فقط در زندان‌های جمهوری اسلامی) نیز این رخداد طبیعی بدن زن دستاویزی بوده برای آزار، توهین و تحقیر آنان.
نویسنده از برخورد ناهنجار ادیان مختلف به این پدیده طبیعی تعاریفی، با فاکت، به دست می‌دهد و همچنین در ص 39 می‌نویسد: "طرد و رفتار غیر انسانی، شقاوت‌بار و توهین‌آمیز نسبت به زنان قاعده تنها ذاتی مذهب نیست، بلکه در حوزه‌ای وسیع‌تر، با تسلط فرهنگی جامعه‌ی مردسالار ارتباط تنگاتنگ پیدا می‌کند. به سبب وجود نظام غیرعادلانه‌ی اقتصادی- اجتماعی و رابطه‌ی نابرابر قدرت بین دو جنس در جوامع مردسالار، زنان در دوران قاعدگی همواره از طرف جامعه طرد شده‌اند".
کتاب از دو بخش تشکیل شده. بخش اول: قاعدگی چیست؟/ قاعدگی و مذهب/ قاعدگی در دیگر آئین‌ها و سنت‌های مردسالار/ قاعدگی در زندان‌های جمهوری اسلامی/ قاعدگی زنان و حقوق بین‌الملل ضد شکنجه/ گفتار واپسین و بخش دوم که به 15 مصاحبه‌ با زندانیان زن در دهه 60 تخصیص داده شده است. جالب است که نام مستعار اکثر مصاحبه شدگان از گل انتخاب شده است. گل‌هایی که در بدترین شرایط نپژمردند و ماندند تا رایحه تلخ روایات زندان را پخش کنند.
کار ارزشمند و قابل تقدیری را اعظم شکری انجام داده‌اند و امیدوارم در آینده شاهد کارهای بیشتری از ایشان باشیم.
به یک نکته دوست دارم اشاره کنم و آن اینکه به زندانیان و آنان که متاسفانه به جوخه‌های اعدام سپرده شدند نباید به چشم قربانی نگاه کرد. آنان نظام موجود را برنمی‌تافتند. آنان در پی دگرگونی سیستم بودند. آنان قربانیان بی چشم و گوش و دهان نبودند. آن‌ها مبارز بودند.  


در ضمن برای اطلاع بیشتر می‌توان به نشانی نیز مراجعه کرد:
http://www.shahrvand.com/archives/48061