معرفی کتاب "از آرمانی که میجوشد
یادنامه شهدای سازمان مجاهدین م.ل و سازمان پیکار"
در "نهمین گردهمایی سراسری دربارهی کشتار زندانیان سیاسی" - برلین
هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
دردا که این معما شرح و بیان ندارد (حافظ)
با سلام به حضار و تمام کسانی که از طریق اینترنت این برنامه را دنبال میکنند و تشکر از مسئولین برگذارکننده برنامه.
در ابتدا توضیحی دربارهی طرح روی جلد: از طرح کتابهای منتشرشدهی سازمان پیکار استفاده کردیم که گویای آرمان این رفقا باشد و زمینه، ستارهها هستند که ملهم از شعر معروف سیاوش کسرایی از مجموعهی "با دماوند خاموش " است: "هر شب ستارهای به زمین میکشند و باز این آسمان غمزده غرق ستارههاست...".
توضیح دیگر دربارهی سوال دوستانی است که پرسیدهاند چرا فقط بچههای پیکار؟ این کتاب نیز در چارچوب و ادامهی کار آرشیوی است که از 25 سال پیش همچنان به مرور اسکن و دیجیتال میشود تا در سایت اندیشه و پیکار در دسترس همگان قرار گیرد. و به اعتبار تراب حقشناس و آشناییهای خودمان، ارتباطگیری با خانوادهها و دیگر رفقا بسیار راحتر بود...
باری، در این کتاب که بیش از 600 نام، 600 رفیق، 600 شهید کمونیست آمده، درواقع ادامه و تکمیلِ کتابِ "از آرمانی که میجوشد" است که در شهریور 1364 انتشار یافت. از آن زمان دوستان و رفقای بسیاری در جمعآوری اطلاعات و شرححالها به ما یاری رساندند که در پوشهای جمعآوری میکردیم. از سالهای 2014- 2013 که تراب حقشناس هم زنده بود و پیگیر موضوع، بسیاری از دوستان و خانوادهها، وصیتنامهها و عکسهای جدیدی را به دست ما رساندهاند، به بازخوانی و ویرایش مطالب رسیده پرداختیم. شرححال رفقا چنان دردناک و رنجشان به دور از تصور بود که با اشک و کابوسهای شبانه همراه بود.
در بازخوانی مطالب، مسئله امنیتی در رابطه با بازماندگان این رفقا بهخصوص آنانی که در ایران بودند، صحیحبودنِ تعاریف و گفتهها که پس از سالیان بازگویی میشد... مدنظر بود. سعی کردیم با بهرهگیری از نشریات و سایتهای اینترنتی، مقایسه، تطبیق و تلفیق اطلاعات رسیده، تا حد امکان فاقد اشتباه باشد. بااینوجود میدانیم که این کتاب با تمام کوشش ما در تدقیق آن احتمالا نمیتواند بدون کم و کاستی باشد که در مواردی اجتنابناپذیر بوده است. جمع اندیشه و پیکار مسئولیت تمام اشتباهات احتمالی آن را میپذیرد.
همانطور که در بسیاری از نوشتههای رفقای برگزار کنندهی این برنامه و همچنین رفقای جمع خودمان آمده، حفظ حافظهی تاریخی برای برپاساختن یک موزه نیست. درواقع هدف درسآموزی از مبارزات گذشته برای بنای آینده است. آیندهای که برای آن بهای بسیار سنگینی پرداخت شده: جانهای شیفتهای که بیدریغ پای در این راه گذاشتد و امروز در میان ما نیستند. حرف زدن در باره این تاریخ خونبار، زندهنگهداشتن حافظهی جمعی در کنار قدردانی از مبارزات این رفقا یکی از مسئولیتهای ماست.
نزدیک به دو سال پیش که خطوط نهایی انتشار کتاب ترسیم میشد، از طریق سایت اندیشه و پیکار و دنیای مجازی از همه نزدیکان، خویشاوندان، یاران و رفقایی که ممکن بود در جریان زندگی این رفقای شهید بوده باشند تقاضا کرده بودیم چنانچه اطلاعاتی در دست یا در ذهن دارند، جهت انتشار نهایی کتاب به ما منتقل کنند. این امر طبیعتا بهتدریج صورت میگرفت. بههمینخاطر انتشار این کتاب را نباید فقط به جمع کوچک ما نسبت داد بلکه آن را باید محصول تلاش عموم نزدیکان و رفقایی به حساب آورد که تمام خاطرات خود را از آن دوران سیاه، دوباره واکاوی کرده و به قیمت سختترین دلخراشیها به ما سپردند. همین جا از همه این عزیزان و دیگر رفقایی که در تکمیل و تصحیح این کتاب یاری رساندند، صمیمانه متشکریم.
اضافه کنیم که در صفوف سازمان مجاهدین مارکسیست لنینیست و سازمان پیکار رفقای بسیاری در راه آرمانشان مبارزه کرده و جانشان را در این راه گذاشتهاند. در این میان رفقایی بودهاند کمتر شناختهشده یا برخی که حتی در لحظهی اعدام نیز حسرت افشای نام خود را به دل رژیم گذاشتند و ما از طریق رفقای همبندشان تنها از نام مستعار آنان باخبر شدیم. از سوی دیگر رفقای شناختهشدهای مانند تقی شهرام را داشتیم که نقش بسیار برجستهای در تشکیل سازمان مجاهدین مارکسیست لنینیست و به تبع آن سازمان پیکار داشته، به گونهای که رژیم برای خراب کردن چهرهی او کتابها مینویسد یا فیلم میسازد «نامستند»؛ یا علیرضا سپاسیآشتیانی که مقاومت قهرمانانهاش در زیر شکنجه تا پای جان و دفاع او از مواضع انقلابیاش فراموش نشدنیست و ماندگار در خاطرات.
در ثبت شرححال این رفقا تنها تفاوتی که وجود داشته، میزان اطلاعاتی بوده که از طرق گوناگون به ما رسیده. در برخی موارد موفق شدیم وصیتنامه، خاطره، داستان و شعری به دست بیاوریم و در مواردی متاسفانه اطلاعات بسیار کمتری به دست آوردیم که گاهی فقط نام یک رفیق و احتمالا مکان اعدامش بود.
آری، در پس هر نام، دنیایی از ظرفیتها، استعدادهای نابودشده، عشقهای فروخورده پنهان است و غمهای بیپایان و زخمهای بیالتیام. آنها یک آرمان داشتند و هزاران آرزو؛ آرزوهای کوچک و بزرگ، آرزوی بغل کردن مادر، بوسهزدن بر گونه پدر و زیر بالوپر آنها را گرفتن، آرزوی لذتبردن از لحظههای کوچک زندگی که تجربه خوشبختیست؛ آرزوی در آغوش گرفتن معشوق و بازیکردن با فرزند، آموختن زبان خارجی، پرداختن به هنر، به نقاشی، به موسیقی، به ادبیات... بر چمن درازکشیدن و نور آفتاب را از خلال برگها و شاخهها بر پوست خود احساس کردن، دست دیگری را در دست گرفتن و نبضش را شریک شدن... آری، آنها سهم کوچک خوشبختی خود را به یک آرمان جمعی هدیه کردند؛ آرمانی که پاس داشتن آن وظیفه همه ماست. در وصیتنامۀ رفیق عزت طباییان آمده: "... زندگی زیبا و دوست داشتنی است. من هم مثل بقیه، زندگی را دوست داشتم. ولی زمانی فرا میرسد كه دیگر بایستی با زندگی وداع كرد. برای من هم آن لحظه فرا رسیده است و از آن استقبال میكنم. وصیتی خاص ندارم، ولی میخواهم بگویم كه زیباییهای زندگی هیچگاه فراموششدنی نیست. كسانی كه زنده هستند سعی كنند از عمر خود حداكثر بهره را بگیرند".
هرکدام از رفقایی که در این سیاهه هستند دنیایی از بالقوهگیها، از ممکنات را با خود بردند؛ فقط یک چیز همه این نامها را به هم زنجیر میکند و آن اعتقاد لایزالشان به آرمان زحمتکشان است. این همان حلقههای زنجیریست که از دیرباز تا به امروز ادامه دارد. از خلال دو رژیم سفاک سلطنتی و سپس "جمهوری" اسلامی که هر کدام به نحوی به نیازهای خاصِ کارکردیِ سرمایه پاسخ داده و میدهند.
این مجموعه را تقدیم میکنیم به مادران، پدران و اقوام این جاودانهها که زندگی را با هر آنچه شایستۀ آن است دوست میداشتند و زیر شکنجهها تا پای جان مقاومت کردند؛ به خانوادههایی که در سرما و گرما با تحمل دشواریهای بسیار از راههای دور و نزدیک برای دیداری هر چند کوتاه از فرزندان دربندشان، پشت درهای بستۀ زندان متحمل توهین و تحقیر شدند؛ به خانوادههایی که حتی در آخرین لحظات از دیدار جگرگوشههایشان محروم مانند؛ به خانوادههایی که هرگز حتی محل دفن اعدام شدگانشان را نیافتند که شاید مرهمی میبود بر زخمی عمیق و ابدی.
جا دارد از رفقایی یاد کنیم که سالیان دراز در دهلیزها، انفرادیها، تابوتها... شکنجه شدند، از همبندیانی که طعم آخرین وداع و بوسه را همواره با خود دارند، از آنانی که با گوشجان فریاد مقاومتها را شنیدند و سپس تیر و تکتیرها را! رفقایی جانبدر برده، با خاطراتی جانکاه.
این مجموعهای که در اختیار شما قرار میگیرد، درواقع به تاریخ جنبش انقلابی چپ ایران سپرده میشود و همچنین ادای دین و پاسخیست به فریادهای بهخون آغشتۀ رفقایی که از درون شکنجهگاهها و میدانهای اعدام قاطعانه و سربلند، گفتند "نه!"، آنانی که پذیرای مرگ شدند بههیچ هراسی و همزمان سرشار از عشق و امید به آرمانشان بودند، امید به زندگی و ساختن آیندهای بهتر!
باشد که هر بار این کتاب را ورق میزنیم، یا دستدردست رفیقی قدیمی خاطرهای را مرور و یادی را زنده میکنیم، تعهد خود به آرمان این شهدای اخیر و اهداف مبارزهای که پیش میبردند را نیز زنده کنیم.
در پایان متذکر شویم: همان گونه که در مقدمهی کتاب ذکر کردهایم، امیدوارم در آینده اطلاعات تکمیلی بیشتری در بارهی این رفقا به دست بیاوریم تا در شکل دیجیتالی کتاب آن را درج کنیم. به امید این که دیگر به تعداد این رفقای شهید افزوده نشود.
با تشکر از شما
جمع اندیشه و پیکار
30-09-2023