چاپ
دسته: جنبش زاپاتیستی

ترجمه ی بيتا منصوری
از هفته نامه " Arbetaren " ( کارگر) شماره ۳۲ منتشره در تاريخ ۱۸- ۱۲ اوت ۲۰۰۵در سوئد

ده سال پيش ارتش زاپاتيستی آزاديبخش ملی الهام بخش سازمان های چپ جهان بود. امروز اين جنبش حتی در مکزيک نيزبه شدت بحاشيه رانده شده است. برای درهم شکستن اين انزوا بيانيه ای از جنگل های لاکاندونا به تمام دنيا صادر شده است: ارتش زاپاتيستی بعد از يک دهه مبارزه سياسی برای شناسندن واحقاق حقوق خلق مايا در صدد بر امده است تا مبارزات خود را با جنبش های کارگری در سراسر دنيا پيوند بزند. آيا اين حرکت می تواند خون تازه ای در رگهای جنبش جاری سازد؟ اريک گوستاوسون از جنگل های لاکاندونا گزارش می دهد.

تلاش زاپاتيستها برای خروج از انزوا

خبر اعلام آماده باش کامل نيروهای رزمنده چريکی که در اواسط ماه ژوئن توسط رهبری ارتش زاپاتيستی آزاديبخش ملی اعلام گرديد باعث غافلگيری و تعجب جهانيان شد. دريک اعلاميه کوتاه از سازمانهای کمک رسانی و صلح بانان مردمی خواسته شد که مناطق تحت کنترل زاپاتيستها را ترک کنند. افراد غير نظامی (اعضای ارگانهای خودمختار) زاپاتيستی به نقاط ديگر منتقل شدند، مراکز سياسی که " حلزون زاپاتيستی " ناميده ميشوند تعطيل گرديدند، و تمامی نيروهای ذخيره که در بيش از هزارها روستای منطقه از مبارزات زاپاتيستی حمايت می کنند به خدمت نظامی فراخوانده شدند.
هيچ دليلی برای اين آماده باش ناگهانی در اعلاميه ها عنوان نشد و بهمين دليل در طول چند روز بعد از اعلام آماده باش، بازار پيشگوئی ها و تجزيه تحليل های گوناگون در رسانه های عمومی داغ بود. بحث اصلی در مطبوعات اين بود که آيا ارتش زاپاتيستی آزاديبخش برای بارديگر بعد از سال ۱۹۹۴ درصدد دست زدن به يک تهاجم نظامی عليه نيروهای دولتی مکزيک است. دولت مکزيک با دستپاچگی و ترس و لرز باين فراخوان زاپاتيستها واکنش نشان داد. نيروهای نظامی دولتی به حالت آماده باش در آمدند، ودهها سازمان و روشنفکران چپ خطر يک حمله تعرضی نظامی را از جانب دولت عليه زاپاتيستها محتمل شمردند. با اين همه بعيد به نظر می رسيد که رئيس جمهور ويسنته فوکس که خود به شدت تحت فشار است به يک اقدام نظامی دست بزند. برای فوکس هدايت کشور به درون چنين پروسه ای ، يک سال پيش ازانتخابات مجدد رئيس جمهوردر سال ۲۰۰۶، برگ برنده ای محسوب نمی شود.
وضعيت متشنج حاکم با صدور اعلاميه ای از جانب مارکوس سخنگوی جنبش زاپاتيستی در ۲۱ ژوئن اندکی به آرامش گرائيد. او در يک نامه سرگشاده اعلام کرد که جنبش قصد شروع مجدد " نبردهای تهاجمی" را ندارد.
گفته شد که آماده باش نظامی در مناطق زاپاتيستی تنها يک ابزار دفاعی احتياطی ، برای تامين امنيت در برگزاری يک نظرخواهی درونی يا نوعی رفراندوم بوده است. موضوع اين رفراندم افشا نگرديد، اما گفته شد که موضوع آن نقش تعيين کننده ای در آينده جنبش بازی خواهد کرد .
زاپاتيستها سنت بسيار ديرينه ای از اعمال دموکراسی مستقيم دارند. در موقعيت های بسياری رهبری زاپاتيستها تصميم گيری راجع به مسائل مهم بنيادی جنبش رامنوط به رای ساکنان روستاهای زاپاتيستی نموده اند. آنها هم چنين دوگونه از شوراهای ملی ، با حمايت و پشتيبانی سازمانهای گوناگون ، در جوامع مدنی(غير نظامی) در مکزيک تشکيل داده اند. در آخرين نوع شوراها که در سال ۱۹۹۹ ايجاد گرديده بيش از ۳ ميليون مکزيکی شرکت کرده اند.
زاپاتيستها در ۲۶ ژوئن نتيجه نظرخواهی درونی خود را اعلام کردند. بيش از ۹۸ درصد از زنان و مردان بزرگسال ساکن روستاها از پيشنهاد جديد پشتيبانی کرده اند ورای مثبت داده اند، در حاليکه تنها کمتر از ۲ درصد رای منفی داده اند.
ممکن است ارقام داده شده شيبه به نتيجه همه پرسی در يک نظام تک حزبی بنظر بيايد . اما درست بر عکس، نتيجه اين همه پرسی را بايستی درارتباط باچهار سال کار بی وفقه و مداوم سياسی زاپاتيستها توضيح داد. اينکه چنين تعداد زيادی به اين رفراندم رای مثبت داده اند نشان ميدهد که تصميم اتخاد شده به خوبی مورد بحث بررسی قرار گرفته است.
موضوع نظرخواهی مربوط می شد به آينده سياسی جنبش. خطوط اصلی سياست زاپاتيستها بعد از سال ۱۹۹۴، سالی که زاپاتيستها با دولت مرکزی مکزيک وارد مذاکرات شده بودند، با اثبات هويت و احقاق حقوق خلق بوميان مکزيک پيوند خورده بود، خط مشی ای که مهمترين خواسته اش بهبود سطح زندگی خلقهای بومی بوده است.
پيش گرفتن چنين سياستی از جانب زاپاتيستها بسيار معقول بنظر می رسد، زيرا که اکثريت بسيار عظيم اعضای اين جنبش را خلقهای بومی و به بيان دقيق تر بوميان مايا ، که از ۵۰۰ سال پيش زمانی که اسپانيا ئيها اين سرزمين را به تصرف خود در آوردند بصورت وحشيانه ای مورد ستم نژاد پرستانه قرار گرفته اند، تشکيل ميدهند.
اين بخش از مبارزه ی زاپاتيستها که غالبا برای مثال تجسم مبارزه دهقانان فقيرانگاشته می شود نتيجه آن نوع مبارزات طبقاتی است که در دهه ۱۹۹۰ رنگ و بوی مبارزات قومی به خود گرفته اند.
استراتژی تحقق هويت بومی به آن درجه موفقيت آميز بوده است که ۱۰ تا ۲۰ ميليون نفر از خلق بوميان از خواسته های جنبش به حمايت پرداخته اند. اما از طرف ديگر زاپاتيستها در تمام اين سالها با نهايت وضوح اعلام داشته اند که هدف آنها از مبارزه رهائی تمامی انسانها صرف نظر از رنگ پوست و زبان آنها می باشد. مارکوس سخنگوی جنبش زاپاتيستی در زمره اولين افرادی بوده است که به تجزيه و تحليل پديده جهانی شدن پرداخته است و آنرا " جنگ جهانی چهارم " ناميده است.
به دليل آنکه جنبش بخش عمده مبارزه را در جهت احقاق حقوق خلقهای بومی سازمان داده است ، اتحاديه ها و دورگه های فقيرساکن شهرها به آن درجه ای که زاپاتيستها انتظار داشته اند باين جنبش نپيوسته اند.
وقتی که قرار داد صلح در آوريل ۲۰۰۱ با بحران مواجه شد زاپاتيستها را مجبور به تجديد نظر درخطوط اصلی سياست اشان نمود. وقتی حزب PAN تحت رهبری رئيس جمهور ، فوکس، با حمايت احزاب ديگر در کنگره توانست مفاد بيمان صلح منعقد در سال ۱۹۹۶ را کاملا از محتوايش خالی سازد و آنرا به تصويب برساند، باعث سرخوردگی و دلسردی گسترده ای در بين اعضای جنبش گرديد که ميديدند نتيجه راه پيمائی چندين هفته ای کاروان شأن انسانی شان به نتايج سياسی ای که آنها انتظارش را داشته اند دست نيافته است.
قانونی که به تصويب رسيد حتی موجوديت شهرداری های خودمختار زاپاتيستی را به رسميت نشناخت.
از اين پس، جنبش راه خود را پيش گرفت و با برپائی و سازمان دادن جوامع مدنی خويش در مناطق خود مختار رشد و تکامل خويش را آغاز نمود. اين" بخشداری های خودمختار" شهرداری های بديلی هستند به موازات شهرداری های دولتی ومديريت اين کار به دست افراد غيرنظامی است که توسط اهالی روستاهای منطقه انتخاب ميشوند. شهرداريهای خود مختار از طريق ارائه خدمات اوليه بهداشتی و آموزشی و مهمتر ازهمه عدم حضور سياستمداران فاسد و رشوه گير در آن، توانسته اند حمايت بخش عظيم جمعيت فقير اين مناطق را جلب نمايند. در سال ۲۰۰۳ با ايجاد «شورای دولت خوبِ» منطقه ای بر قدرت و اعتبار اين شهرداری ها افزوده شد.
پيشنهادی که درجريان همه پرسی به تصويب اهالی روستاهای مناطق زاپاتيستی رسيده است نتيجه مباحثات درونی است در باره دستاوردهای راه پيمائی کاروان شأن انسانی در سال ۲۰۰۱ به مکزيکو سيتی ، که با وجود انعکاس همه جانبه آن در مطبوعات جهانی چندان قرين توفيق نبوده است. نتيجه نهائی اين مباحثات اين شد که مبارزه برای احقاق حقوق خلقهای بومی برای پيروزی کافی نيست. بهمين دليل آماده کردن شرايط برای گسترش جنبش در دستور روز قرار گرفته است. تاکيد بر مسئله قومی باحتمال زياد تعديل خواهد شد.
فرماندهی کل ارتش آزاديبخش ملی - کميته مخفی انقلابی بوميان، دربخشهايی از" ششمين بيانيه از جنگل های لاکاندونا " مينويسند:

بر اساس مشاهداتمان و آنچه قلبهايمان بما ميگويند جنبش در اين مقطع زمانی به مرحله ای پا گذاشته است که اگر دست به اقدامی نزنيم امکان دارد که تمامی دستاوردهايمان را از کف بدهيم . زمان آن رسيده است که گامی پرخطر اما الزامی برداريم. شايد ما همگی با هم، همراه با ديگر سازمانهای فعال اجتماعی، کسانی که از فقدان همان حقوقی رنج می برند که ما، به آنچه که حق ماست و درخور شأن انسانی همگی ماست دست يابيم .
برداشتن گام تازه ای در راه مبارزات خلقهای بومی به شرطی ممکن می باشد که خلقهای بومی با کارگران، دانشجويان، آموزگاران و کارمندان و.............. تمامی آنهائی که در شهرها و روستا ها بکاری اشتغال دارند....... همگام شود.

زاپاتيستها در اين بيانيه که به تازگی منتشر شده است از سيستم سرمايه داری وحشی که در پوشش جهانی کردن در حال گسترش به سراسر کره زمين می باشد، اعلام انزجار می کنند.
اقدام مشخص جنبش طی چند ماه آينده، فرستادن رهبری جنبش به يک گشتِ سياسی در داخل کشور خواهد بود – ايده ای که بنظر می رسد همانند ايده راه پيمائی کاروان شأن انسانی در جهت احقاق حقوق خلق بوميان در سال ۲۰۰۱ باشد.
اين بار هدف زاپاتيستها مذاکره با مجلس نمايندگان مکزيک نمی باشد بلکه آنها مصمم هستند که متحدين خود را در سازمانها و اتحاديه های موجود در سراسر کشور جستجو کنند و با آنها پيمان اتحاد ببندند . اين است آنچه کارزار " ( کمپين ) kampanj " ناميده ميشود. بدين طريق رشد جنبش تضمين شده و خواسته های آن از اهميت بيشتری برخوردار خواهد شد.
کمتر از يکسال به انتخابات مجدد رئيس جمهور باقی مانده است، احزاب سياسی رسمی تماما سرگرم جنگ قدرت برای به پيروزی رساندن کانديداهای خود می باشند. زاپاتيستها پيشاپيش تمام احزاب سياسی موجود را فاقد صلاحيت دانسته اند. حتی شهردار محبوب مکزيکوسيتی ، مانوئل لوپز ابرادور، مورد انتقاد شديد از جانب مارکوس قرار گرفته است، او گفته است که باوری به ادعاهای ابرادور مبنی بر اجرای طرحهائی در جهت بهبود اوضاع اجتماعی کشور ندارد.
رئيس جمهور فعلی مکزيک ، ويسنته فوکس ، که قبل از رسيدن به رياست جمهوری مدير عامل کارخانه کوکا کولا در مکزيک بوده است و موفق شد حکومت ۷۰ ساله حزب PRI را شکست دهد، با وجود حزب راست محافظه کار حامی اش PAN که در مجلس اقليت را دارد و روبرو شدن با مخالفت و اعتراض های زيادی در دوره رياست جمهوری خويش موقعيت تضعيف شده ای دارد.
فوکس موفق نشده است به بسياری از وعده های اصلاحات سياسی که به خاطر آنها در سال ۲۰۰۰ به قدرت رسيد جامه عمل بپوشاند. احزاب PRI و PRD با ايجاد پيوندی نامقدس توانستند نقشه فوکس را برای بازگذاشتن امکان سرمايه گذاری خارجی در صنايع نفت متوقف نمايند و بودجه کشور را با بالابردن ماليات بر مواد غذائی و داروئی تامين نمايند. به نظر ميرسد که حزب PRI زيرکانه چنين سياستی را دنبال نموده تا مجددا بازگشت اين حزب را به قدرت امکانپذير نمايد. پيروزی کانديدای اين حزب در انتخابات اخير فرمانداری در مکزيکوسيتی ، پايتخت مکزيک، برگ برنده ای برای اين حزب در انتخابات رياست جمهوری محسوب ميشود.
کانديدای احتمالی رياست جمهوری، روبرتو مادرازو، که يک جنگ طلب آموزش ديده بر اساس ارزش های سياسی کهنه می باشد و اگر او برنده ی اين انتخابات شود خطر درگيری های مسلحانه و جنگ داخلی در مکزيک محتمل است.
همزمان، فوکس که درلفاظی استعداد کمی ندارد ، نهايت تلاشش بر اينست که راه را برای انتخاب همسرش ، مارتا ساهاگون، به عنوان رئيس جمهور آينده مکزيک هموار سازد که قرار است به عنوان کانديدای حزب PAN معرفی شود.
استراتژی فوکس در چهار ساله اخير بی اهميت شمردن ناآرامی ها در منطقه ی چياپازبوده و طوری عمل کرده است که گويا در اين گوشه دوردست هيچ اتفاقی نيفتاده است . رئيس جمهور درمحاسبات خود به اين نتيجه رسيده است که از جانب زاپاتيستها تهديد نظامی جدی متوجه دولت نخواهد بود.
ارتش پايگاههای موجود خود را کماکان در منطقه حفظ کرده و در بعضی مناطق حتی آن را تقويت نموده است . نيروهای شبه نظامی هم چنان مسلح بوده ، اگر چه از عمليات مسلحانه خود تا حدودی کاسته اند. آمار دقيقی از تعداد افراد ارتشی در چياپاز در دست نيست ، اما ارتش اعلام کرده است که بزرگترين بخش نيروی نظامی خود را در اين منطقه مستقر نموده است. کل دستگاه سرکوبگرارتشی در چياپاز به حضور خود ادامه ميدهد.
صرفنظر از اينکه چه کسی در انتخابات رياست جمهوری سال آينده پيروز شود ، جنبش زاپاتيستی به تقويت موقعيت خود در مکزيک و به همان ميزان در سطح بين الملی نيازدارد. هاله نورانی ای که در آغاز هزاره سوم مارکوس را احاطه کرده بود کم سو تر گرديده ، هم چنانکه جنبش تا حدودی نقش خود را بعنوان مرکز ثقل جنبش چپ جهانی برای عده ای از دست داده است.
موضع گيری زاپاتيستها عليه احزاب رسمی موجود در مکزيک ، خصوصا PRD ، بعد از سال ۲۰۰۱، سبب به حاشيه رانده شدن جنبش در مباحثات بين اين احزاب در درون کشور گرديد. به همين دليل امکان اينکه زاپاتيستها بتوانند از طريق ابتکار جديدشان بديل قابل قبولی ارائه دهند که بتوانند مانند گذشته مجموع نيروهای چپ را حول خود گرد آورند مشکل می نمايد.
آنچه به نفع جنبش زاپاتيستی دلالت می کند اين است که زاپاتيستها بارها نشان داده اند که ظرفيت آن را دارند که به سازمان دادن نمايش های قدرتمند سياسی با شکوه بپردازند ، که از جمله "zapatouren تور زاپا" به مکزيکو سيتی از آخرين نمونه های آن می باشد.
جنبش هم چنان از حمايت گسترده ای در منطقه چياپاز برخوردار است و رهبری جنبش از آنجا که دهها هزار نفر از فقيرترين افراد خلقهای بومی را نمايندگی ميکند از اتوريته اخلاقی پراهميتی برخوردار است. اما خطر اينکه کارزار يا "کمپين" پائيزی نيز به يک نمايش سياسی بدون دست آورد های قابل ملاحظه و نتايج مشخص سياسی تبديل شود نيز وجود دارد .
ماجرا هنگامی واقعا جالب توجه خواهد شد که زاپاتيستها موفق شوند با تعدادی از اتحاديه های مستقل و حتی شايد با ديگر سازمانهای مردمی در مکزيک پيوند اتحاد برقرار نمايند. آنزمان است که بارديگر بحث جنبش زاپاتيستی در بين اين احزاب بالا بگيرد.
دربخشهايی از " ششمين بيانيه ازجنگل لاکندونا " گفته ميشود که هدف ازبسيج پائيزی دست يافتن وايجاد يک پلاتفرم سياسی مشترک با ديگر سازمانها بوده تا زمينه طرح پيشنهادی برای يک اساسنامه جديد مهيا گردد. در مکزيک که تمام احزاب رسمی موجود بی هيچ گونه شرمی سعی در جلب حمايت تمام اين سازمانها با وعده کمکهای اقتصادی و خدمات از نوع ديگر در ازای پيروزی انتخاباتی خويش دارند ، پيمودن اين راه در حرف آسان مينمايد و درعمل بسيار مشکل. اگر زاپاتيستها بتوانند از خواسته های عمومی بحق بشريت برای عدالت ، برابری و دمکراسی منشوری آنچنان فصيح و روشن بيافرينند که طنين نوين و دگرگونه ای دارا باشد، بدين وسيله جنبش توان تازه ای به همه کسانی که برای دنيائی بهتر مبارزه مينمايند خواهد بخشيد.

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
اريک گوستاوسون روزنامه نگاری ست مستقل که با روزنامه ی صبح سوئد Dagens Nyheter همکاری دارد. او قبلا نوشته های مارکوس را تحت عنوان "از کوهستانهای جنوب شرقی کوه های زيرزمينی مکزيک" ( در مجله ”جبهه کلام" ” Ord front") در سوئد منتشر کرده است.