جنبش اجتماعى مردم ايران كه اين روزها مرحلهى حساسى را مىگذراند در سى سال اخير با افت و خيزهاى فراوانى روبرو بوده است. اين حركت مردم كه نمىتوان آن را ازمبارزات سى سال گذشته جدا كرد، در ابعاد مختلف همان خواستههاى سى ساله گذشته را دنبال مىكند. خواستههايى كه نه تنها هيچگاه بر آورده نشده بلكه در مبارزات مختلف بخشهاى گوناگون جامعه همواره مطرح شده و به شديدترين وجه از جانب سركوبگران با آن برخورد شده است.
در برخى مقالات ونوشتههاى تحليلگران چپ در غرب (كسانى كه روشنفكران و چپهاى ايرانى ِداخل كشور انتظار همراهى و همفكرى از آنان را دارند) آنچه كه در روزهاى پس از انتخابات در ايران رخ داده با عنوان "انقلاب رنگين" خوانده مىشود و گاه از شكست آن ابراز شادمانى مىكنند و پيروزى يك جناح را تبريك مىگويند، شايد به اين دليل كه تبليغات ضدامريكايى دولت ايران تنها چيزهايى است كه در مطبوعات و رسانههاى غربى منتشر و منعكس شده است. دربرخى از رسانههاى غربى با جار و جنجال زياد روى آن چه كه پس از انتخابات در ايران رخ داده مانور داده مىشود و كسانى كه هيچ آشنايى با خواستههاى مردم ما ندارند به نوعى خود را همراه با آن نشان مىدهند كه گويا برنامهريزان اين حركت هستند. در دوران حاكميت رسانهها و جار و جنجالهاى تبليغاتى، اين درهم ريختگى و اغتشاش اخبار و مواضع، بسيارى نظرات عوض مىشود و به نظر مىرسد اين مساله هدفمند باشد. جالب است كه دو طيف فكرى مختلف حركت مردم را مخملين مىنامند، هر دو اين طيفها تنها ظاهر مساله را مشاهده مىكنند و به باور مردم، كسانى كه امروز دم از انقلاب مخملين و رنگى مىزنند و جنبش اجتماعى ما را با آن مقايسه مىكنند چه از جانب چپ و چه از جانب راست شناخت درستى از اين جنبش ندارند.
دلايل و مدارك فراوانى وجود دارد كه در سى سال گذشته همواره دولتهاى حاكم در ايران مورد حمايت امريكا و متحدانش و بطور كلى نظام حاكم در غرب بودهاند و تا كنون چالش جدى در بين آنان صورت نگرفته است و آنچه شاهدش هستيم (شعارهاى مرگ بر امريكا و نابود باد اسرائيل و ديگر شعارهاى ضد غربى و يا حملات دولت امريكا به ايران و...) تنها بازى موش گربهاى است كه براى منحرف كردن افكار عمومى طراحى شده است و آنچه كه تعيين كنندهى سياستهاست، سودهاى كلان اقتصادى است... *
براى اين باور مستندات بسيارى مىتوان ارائه كرد. يك ضربالمثل فارسى وجود دارد: "دم خروس را باور كنيم يا قسم حضرت عباس" در طى اين سى سال آنقدر دم خروس از قباى روباه بيرون زده كه قابل انكار نيست و انكار آن تنها از حكومتهاى سرمايهدار غربى و حكومت ايران برمىآيد. اين موش و گربه بازى سود كلانى براى شركتهاى سرمايهدارى در بر دارد. زيرا دولتهاى كشورهاى سرمايهدارى بزرگ مانند امريكا و اروپا و يا روسيه و ديگران، با تبليغ بر روى مسايلى مثل پروندهى سلمان رشدى، حقوق بشر، و يا پروندهى هستهاى در ايران و فشار آوردن روى دولت مىتوانند قراردادهايى با سودهاى افسانهاى ببندند و امتيازاتى شبيه قراردادهاى تركمانچاى و دورهى قاجار را از دولت ايران بگيرند. كما اينكه در اين سالها اين كار را كردهاند.
در اين فضا (مخصوصا با وجود تحريم) بخش بزرگى از معاملات قاچاق انجام شده و مىشود كه سودهاى آن را نمىتوان با سودهاى معاملات رسمى مقايسه كرد. (براى هر دو طرف معامله و دلالان اين معاملات كه معمولا آقازادهها هستند.) به عنوان مثال ايران سومين وارد كننده ى سيگار از امريكاست، البته نه به صورت رسمى. و يا خريد سلاح وقطعات مورد نياز موشك ها و هواپيماهاى جنگى و...(۱)
براى روشنتر شدن اين مساله موضوع را از آغاز مرور مىكنيم.
از ابتدا، روى كار آمدن حكومت اسلامى مورد توافق چهار كشور صنعتى (آمريكا انگليس فرانسه ،آلمان) در كنفرانس گوادلوپ قرار گرفت و در همان زمان بود كه انقلاب مردم ايران در توافق ميان بنيادگرايان و غرب به مسيرى خاص هدايت شده و سازش بزرگ صورت گرفت. (۲) هدف نامههاى رد و بدل شده در آن زمان ميان رهبران مذهبى و غرب و حمايت آشكار محافل غربى از رهبران مذهبى در ايران روشن است. سياستهاى آن دوران مثل ايجاد كمربند سبز به دور شوروى سابق و ايجاد قطبهاى مذهبى براى شكست اردوگاه شرق و... در مطالب دولتمردان آن زمان به صراحت گفته مىشد. اين مطلب آنقدر آشكار است كه كسى را ياراى انكار آن نيست و هر كس دستى در اخبار و رسانه ها دارد ميتواند مدارك آنرا به وضوح مشاهده كند.
پس از آن گروگانگيرى ديپلماتهاى امريكايى بود كه بسيار در باره آن صحبت شده است و مطابق با اسناد آن زمان هدف اصلى آن انحراف مبارزات مردم براى استقلال از امريكا و كل نظام سرمايهدارى جهانى بود. در اين راستا پس از سركوب نيروهاى مستقل داخلى، گروگانها به دولت محافظهكار ريگان تحويل شد. آقاى ريگان در جلوى دوربينهاى پرنور رسانهها اعلام كرد كه بهترين هديهى رياست جمهورىاش را از رهبرى ايران دريافت كرده است. در اين زمان اسارتبارترين قراردادها (قرارداد الجزايركه نخست وزير وقت ومعاون او در بستن اين قرارداد مشاركت داشتند) براى تحويل اين گروگانها از جانب بنيادگرايان مورد قبول قرار گرفت كه حتى رييسجمهور وقت (بنىصدر) در مخالفت با بنيادگرايان، آن را قرارداد وثوقالدوله ناميد.
پس از آن جريان ايران كنترا و مسافرتهاى محرمانه مك فارلين معاون رياست جمهورى آمريكا به ايران پيش آمد كه گزارشهاى آن به تفصيل در شرح كميسيون تاور آمده است و نتيجه آن افشاى رابطهى پنهانى فروش اسلحه از طريق منابع غيررسمى به دولت ايران به مدت ۵ سال بود. درآمد حاصل از اين معاملات به حساب نيروهاى سركوبگر درآمريكاى لاتين واريز شد. كم كم روشن شد كه ايالات متحده حداقل ۲۰۰۸ موشك تاو و ۲۳۵ موشك هاوك به ايران فروخته است. همچنين مشخص شد قسمت اعظم محمولههاى ايالات متحده را اسرائيل فراهم كرده است. (۳)
پس از آن ماجراى سال ۶۷ (۱۹۸۸) يعنى قتل عام زندانيان سياسى در سكوت كامل امريكا و غرب صورت گرفت و در آن زمان يك پروندهى رسمى در مجامع بينالمللى براى اين نسلكشى تشكيل نشد در حالى كه درهمان زمان دولت ليبى براى سرنگون كردن يك هواپيما با ۲۰۰ مسافر به دادگاههاى بينالمللى كشيده مىشود مگر جان انسان با انسان فرق دارد؟ تنها فرق آن مىتواند اين مساله باشد كه قتلعام شدگان سال ۱۹۸۸ در ايران از نظر سياسى مخالف سلطه امريكا و غرب بودهاند. پس ارزش مطرح كردن ندارند.!! (۴)
بعد از قتلعام زندانيان سياسى در سال ۱۹۸۸ حكومت ايران جايزهاش را با سرازير شدن وامهاى مختلف دريافت كرد و بر طبق آمار رسمى در ظرف سه سال نزديك به ۵۰ ميليارد دلار از منابع مختلف غربى وام دريافت كرد و به اصطلاح دوران سازندگى را گذراند. اين وامها به دولت ايران اجازه داد تا مخالفان خود را در اقصى نقاط جهان به قتل برساند كه نمونههاى آن را در ميكونوس و موارد ديگر كه به گفته منابع مستقل بيش از ۲۰۰ مورد در خارج از كشور بوده است مشاهده كرديم.
قتل دكتر قاسملو، بختيار، كاظم رجوى، فرخزاد و صدها قتل داخلى نظير فروهرها، مختارى و پويندهها در زير چشم به هم زده و خوابزدهى غربىها صورت گرفت. جالب است بدانيم كه در هر يك ازاين دورانها يكى از جناحهاى درگير امروزى قدرت برتر بودند.
پس از افشاى اين اعمال، غرب به حمايت از اصلاحطلبان و اصلاحات سياسى در ايران روى آورد و با دولت اصلاحات وارد معامله شد قراردادهاى كلانى مانند توتال، رويال داچ شل در حوزههاى نفت وگاز در اين دوره بسته شد وامتيازات بزرگى همانند كرسنت، ايرانسل وغيره به شركتهاى بزرگ بينالمللى واگذار شد و شركتهاى بزرگى همانند هاليبرتون (متعلق به ديك چينى وكاندوليزارايس) درايران فعال شدند. در اين دوره ظاهرا اصلاحطلبى، درحقيقت پشت پرده، نهادهاى سركوب بازسازى شد كه امروز نتايج آن را مىبينيم. سكوت همان غربىها در سركوب ۱۸ تير۸۷ و سكوت در برابر انواع شكنجه و تجاوز به دستگيرشدگان – زيرا در آن زمان امريكا هم از همين روشها در گوانتانامو و ديگر جاها استفاده مىكرد. و ضمنا با دولت اصلاحات به بده بستانهاى مختلف در عراق و افغانستان و خاورميانه و شبه جزيره بالكان مشغول بود – انطباق روشهاى غرب با روشهاى حكومت ايران در اين دروه بيانگر نبودن اختلاف جدى ميان آنهاست.
درباره اين همكارى ها به موارد زير مىتوان اشاره كرد:
همكارى امريكا و ايران در شبهجزيره بالكان و تكه پاره كردن يوگسلاوى سابق يكى از درخشانترين همكارىها ميان بنيادگرايى اسلامى و سياستهاى توسعهطلبانه غرب است. دراين زمينه همكارىهاى دوطرف در چند پاره كردن يوگسلاوى سابق و قراردادهاى دوجانبه همزمان با اوج قتل مخالفان حكومت ايران در سراسرجهان بود.
با شروع جنگ در يوگوسلاوى سابق محمد رضا نقدى در رأس گردانى از پاسداران سپاه قدس به بوسنى و هرزگوين اعزام شد و تا پايان بحران در آن منطقه يكى از سه فرمانده ارشد نظامى سپاه پاسداران در بوسنى بود. در همين زمان امريكا و ناتو يك پوشش هوايى براى خنثى كردن نيروى هوائى يوگسلاوى برقرار كرده بودند تا نيروهاى مجاهدين وكمك هاى ايران به بوسنى برسد .
رسيم دليچ در جريان جنگهاى بالكان فرماندهى داوطلبان اعزامى از سوى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به بوسنى هرزگوين را نيز برعهده داشت. داوطلبان ايرانى كه از سوى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به بوسنى اعزام شده بودند، تحت فرماندهى همين نظامى مسلمان بوسنيائى عمل مى كردند. اگر چه فرماندهى پايگاه به عهده افسران سپاه پاسداران بود، وليكن داوطلبان ايرانى در چارچوب بريگاد المجاهد عمل مى كردند. اين بريگاد در سال ۱۹۹۳ ميلادى بيش از ۲ هزار داوطلب خارجى را در بر مى گرفت و به گفته على احمد، مجاهد افغانى كه در حال حاضر در زندان زنيتسا به سر مىبرد، از جمله مسوول قتل ۲۴ غيرنظامى كروات در روستاى دليچ است. در سال ۱۹۹۳ ميلادى همين بريگاد در اوراساچ دهها زندانى صربتبار را نيز به قتل رسانيد و سرهاى آنها را بعد از مرگ از بدن جدا كرد و درخيابانهاى اين روستا به نمايش گذاشت.
رسيم دليچ، ژنرال ۵۶ ساله ارتش جمهورى بوسنى هرزگوين متهم به جنايات جنگى، پاكسازى قومى، و نسلكشى شده است. وى در نيمه اول دهه ۱۹۹۰ ميلادى، بين سالهاى ۱۹۹۲ و ۱۹۹۵ فرماندهى سپاه المجاهد را برعهده داشت. از جمله اتهاماتى كه ژنرال دليچ بايد در لاهه به آنها پاسخ گويد تجاوز به دهها زن و دختر صرب و كروات از سوى داوطلبان خارجى كه تحت فرماندهى او عمل مىكردند، است. رسيم دليچ در سالهاى اخير با چند شركت صادرات و واردات كه توسط خاريس زيلاسيچ، مسئول سابق سازمان امنيت بوسنى پايه گذارى شده اند و عمدتا با جمهورى اسلامى داراى روابط بازرگانى هستند، همكارى داشت.
همكارى ايران و امريكا در روى كار آوردن حكومت كرزاى در افغانستان
كنفرانس آلمان براى افغانستان پس از طالبان آغازى براى هماهنگى ميان ايران وغرب درباره افغانستان پس از طالبان بود. اين همكارى در تمام دوران حاكميت شوروى سابق ادامه داشت و ايران همگام با غرب در تقويت و تسليح مجاهدين افغان مشاركت فعال داشت. كمكهاى اطلاعاتى وتسليحاتى ايران به مجاهدين افغان وآموزشهاى نظامى به آنان در طول دوران مبارزاتشان آنقدر متنوع و فراوان است كه نيازى به ذكر تك تك آنها نيست.
همكارى دو طرف در مورد افغانستان در شرايط كنونى با شركت نماينده دولت جمهورى اسلامى ايران در كنفرانس افغانستان در لاهه ادامه يافته است. در كنار خبرهايى چون احتمال همكارى جمهورى اسلامى با ناتو و يا خبرهايى كه اخيرا در زمينه مذاكرات رژيم اسلامى با نمايندگان شركتهاى خصوصى آلمانى در رابطه با استفاده از خاك ايران به منظور ارسال تجهيزات و ادوات غيرنظامى براى نيروهاى آلمانى مستقر در افغانستان انتشار يافته، همچنين پيام اوباما به عنوان نمونههايى از چرخش در شكل پيشروى سياست آمريكا در قبال ايران قابل ذكر است. (۵)
در ماه مارس خبرى دهان به دهان مى شد. به موجب اين خبر دولت با ناتو و امريكا يك قرارداد محرمانه امضاء كرده كه بموجب آن محموله هاى نظامى آنها از طريق خاك ايران به داخل افغانستان منتقل مى شود. اين قرار داد بدون اطلاع نمايندگان مجلس بسته شده و يگانه كسى كه در جريان جزئيات آن قرار داشته منشى مخصوص رهبر، بوده است. از جمع نمايندگان مجلس نيز يگانه كسى كه درجريان اين قرارداده بوده رئيس كميسيون امنيت و سياست خارجى مجلس بوده است. روزنامه ساندى تايمز چاپ لندن در شماره يكشنبه ۲۹ مارس ۲۰۰۹ (نهم فروردين) نوشته است كه ايران و آمريكا اولين دور مذاكرات خود را در خصوص پايان جنگ در افغانستان برگزار كرده اند.
اين روزنامه مىنويسد ديپلماتهاى ايرانى و آمريكايى ۲۷ مارس در مسكو در كنار يك ديپلمات بريتانيايى، كه نقش واسطه را ميان آنها ايفا ميكرد، و به ابتكار دولت روسيه، به گفتگو نشستند. پتريك مون رييس بخش آسياى مركزى و جنوبى وزارت امور خارجه آمريكا و معاون وزير امور خارجه ايران، در اين مذاكرات شركت داشتند. پس از اعتراض برخى نمايندگان مجلس به بىخبرى مجلس از قراردادهاى مهمى مانند اين قرارداد، از طرف اعضاى كميسيون امنيت و سياست خارجى گفته شد كه چون پاكستان گرفتار اوضاع نامساعد سياسى شده، امريكائى ها براى عبور محمولههاى نظامى خود به افغانستان از طريق ايران امتيازهاى مهمى به ايران دادند، اما هيچكس نگفت اين امتيازها كدام بوده و به چه مقامى و در چه مذاكره اى داده شده است.
همكارى ايران و امريكا در روى كار آوردن حكومت اسلامى در عراق بر طبق نظرسنجىهاى پس از اشغال، مردم عراق خواهان يك حكومت سكولار بودند. اين نظرسنجىها به وسيله مراكز معتبرى همچون دانشكاه آكسفورد مورد تاييد قرارگرفت. (۶) اما مذاكرات و توافقهاى ايران با امريكا به روى كارآمدن دولت نورىالمالكى منجر شد و نيروهاى سكولار از حكومت كنار گذارده شدند.
ايران و امريكا در باره ى عراق سه دوره مذاكره داشتند كه در هر دوره ى آن مقامات بلند پايهى نظامى وامنيتى دو طرف مشاركت داشتند. يكى از اين مذاكرات درهفتم خرداد ۸۶ برگزار شده است كه آسوشيتدپرس در۲۷ ارديبهشت ۸۶ اين خبر را به نقل از وزير امور خارجهى ايران در پاكستان اعلام كرد.
هر چند هر دو طرف در رسانههاى عمومى يكديگر را به كارشكنى در امنيت عراق متهم مىكردند. اما همكارى دو طرف باعث روى كار آمدن وثبات دولت فعلى درعراق شد كه همگان مىدانند از دوستان نزديك دولت ايران هستند و اغلب اعضاى دولت فعلى كسانى بودهاند كه سالها در ايران زندگى كردهاند و هيچ دولتى در منطقه به اندازهى ايران در عراق صاحب نفوذ نيست.
۴- در سه دههى اخير ايران و امريكا با همراهى نظام جهانى سرمايهدارى در سه مورد فوق براى روى كار آوردن حكومتهاى مذهبى همكارى نزديكى داشتهاند ودر هر يك از موارد اگرهمكارى غرب و ايران نبود روى كار آوردن اين حكومتهاى مذهبى امكانپذير نبوده و در نتيجه نگهدارى اين كشورها براى گسترش سرمايههاى بينالمللى و آرامش براى آمادگى آنان جهت سرمايهگذارى فراهم نمى شد. اما در همين دوران منافع اقتصادى در معامله با خود ايران فراموش نشده است.
در مورد معاملات اقتصادى كلان در طى اين سالهاى اخير علاوه بر خريد تسليحات از منابع دست اول و دوم مىتوان به موارد زير اشاره كرد:
خبرگزارى فارس به نقل از مجيك سيتى گزارش داده است: شركت نفتى هاليبرتون آمريكا علىرغم تحريم اقتصادى عليه ايران، ۴۰ ميليون دلار تجهيزات نفتى به اين كشور فروخته است. پس از تصويب قانون تحريم اقتصادى آمريكا عليه ايران، شركت هاليبرتون براى اين كه بتواند در كشورهاى تحت تحريم سرمايهگذارى كند، اقدام به تاسيس شعبههاى خارجى كرد، چرا كه قانون تحريم اقتصادى، سرمايهگذارى شعبههاى خارجى شركتهاى امريكايى را در كشورهاى تحت تحريم منع نمىكند. ويليام تامسون، بازرس نيويورك، شركت هاليبرتون را به خاطر فعاليت در ايران مورد بازجويى قرار داد. ولى مسئولان شركت هاليبرتون معتقدند، فعاليتهاى اين شركت در ايران منع قانونى نداشته است.
نايب رئيس هيات مديره و مديرعامل شركت اورينتال كيش و ديك چنى معاون رئيس جمهور امريكا، دو نفر اصلى زمينهساز قرارداد هاليبرتون- اورينتال در ايران بودند. سفر چنى به ايران در سال ۷۹ كه براى آماده سازى قراردادهاى نفت و گاز در ايران صورت گرفت، تا مدتها محرمانه باقى ماند. اما اصل ماجر ا از اين جا شروع مى شود كه برنده شدن شركت هاليبرتون در مناقصه حفارى پارس جنوبى به سال ۸۱ (۲۰۰۲) باز مىگردد. قرارداد با ارزشى كه برابر آن، اين شركت متعهد به حفر ۱۲ حلقه چاه در فازهاى ۹ و ۱۰ پارس جنوبى گرديد و قرار شد تا پايان سال ۸۵ و در مدت ۵۲ ماه، در دو بخش خاكى و دريايى، ايران به گاز دست يافته و ۵۰ ميليون مترمكعب گاز طبيعى و بيش از ۴۰۰ تن سولفور از آن استحصال نمايد.
در اين قرارداد البته هاليبرتون تنها نبود بلكه كنسرسيوم هاليبرتون-اورينتال، مشتركاً برنده مناقصه شده بودند. ماجرا از اينجا جالبتر مى شد كه هاليبرتون براى حفر هر چاه مبلغ ۲۳ ميليون دلار پيشنهاد داده و جمعاً خواستار دريافت ۲۸۲ ميليون دلار شده بود اما دولت وقت ايران كه به عنوان كارفرما مى بايست كمترين مبلغ پيشنهادى را بپذيرد، در قرارداد منعقده مبلغ ۳۶۰ ميليون دلار (۸۰ ميليون بيشتر از پيشنهاد شركت امريكايى) به كنسرسيوم هاليبرتون- اورينتال بخشيد! (۷)
قرارداد مونتاژ ۵۵۰۰۰ اتومبيل كرايسلر در زمانى كه اين شركت در آستانهى ورشكستى است. در اخبار آمده است كه: چندين معاون سپاه پاسداران با همراهى و همكارى چند دلال بينالمللى در دوبى براى مذاكره جهت همكارى با شركت بحران زده "كرايسلر" امريكا كه در حال ورشكستگى است به دوبى آمده بودند. به همين دليل فرودگاه و شهر دوبى را براى ايرانى ها امنيتى كرده بودند. تا آنجا كه اطلاع حاصل شده هيات نظامى ايران توانست با "كرايسلر" امريكا به توافق اوليه براى خريد موتورهاى شركت كرايسلر دست يابد و اين بزرگترين يارى ممكن در شرايط كنونى به كرايسلر درحال ورشكستگى امريكا بود.
در اين مذاكرات فرماندهان و كارشناسان اقتصادى سپاه تحت عنوان شركت سايپا موافقت خود را با خريد ۵۵۰۰۰ اتومبيل كرايسلر جهت مونتاژ در ايران اعلام داشتند. واسطه هاى غيرايرانى اين معامله چند دلال كويتى و اماراتى هستند. اين هيات تحت پوشش همراهى با تيم فوتبال ايران به دوبى سفر كرده بودند. گفته مىشود؛ مديرعامل سايپا كه به دستور رييس جمهور به اين سمت گمارده شد نيز در هيات مذاكره كننده با كرايسلر امريكا حضور داشته است.
پيش از اين هم وزير صنايع و معادن در حاشيه ششمين نمايشگاه بينالملى صنعت خودرو در تهران، با اعلام امضاى قرارداد توليد بنز در ايران گفت: بنز ۳۲۰ و ۲۴۰ از سال بعد به بازار عرضه خواهد شد، اما توليد آن بسيار محدود خواهد بود. كه البته باز مثل هميشه در ابتداى افشاى اين اخبار، همهى آنها تكذيب شد!؟
صحبت از اين قراردادها در زمانى است كه آقاى بوش در ١٢ دسامبر پذيرفت كه وامى به ميزان ٤,١٣ ميليارد دلار از محل طرح نجات سيستم بانكى به جنرال موتورز و كرايسلر بدهد . اينكار به اين شركت ها اجازه ادامه بقا مىداد. اين مذاكرات و معامله كه عملا كمك به كرايسلر امريكا براى بيرون آمدن از بحران توليد است، با آن شعارهايى كه فرماندهان سپاه و رئيس جمهور در باره به زمين گرم خوردن امريكا و ابراز خوشحالى از بحران و فروپاشى امريكا خطاب به مردم مى گويند در مغايرت كامل قرار دارد.(۸)
بر طبق گزارش وال استريت ژورنال: «از آغاز ماه ژوئن امسال، ايران بيش از يك ميليون تن گندم از ايالات متحده آمريكا خريدارى كرده كه در نوع خود رقم بسيار بالايى محسوب مىشود. اين ميزان گندم سه تا چهار درصد صادرات سالانهى گندم آمريكا است، ضمناً آمار وزارت كشاوزى آمريكا نشان مى دهد كه آخرين خريد گندم ايران از آمريكا به سال ۱۹۸۲- ۱۹۸۱ باز مى گردد كه در آن زمان ۷۲۸ هزار تن گندم به ايران صادر شد.
فروش دستگاه هاى توليد پارازيت و فيلترينگ به دولت ايران توسط كشورهايى كه در ظاهر دم از دموكراسى مى زنند و براى قربانيان ايرانى در اين روزها سينه چاك مى كنند. مساله فيلترينگ سايتها و تجهيزاتى كه جمهورى اسلامى از امريكا و انگليس خريده و اسرائيل نيز دستى در آن داشته، در يك ميزگرد مطبوعاتى در تهران بررسى شد. در اين ميزگرد، مديرعامل شركت ديتاى مخابرات” گفت: در سالهاى گذشته شركت مخابرات بيش از ۷ ميليارد تومان براى اجراى فيلترينگ هزينه كرده است. همچنين، دبير انجمن صنفى كارفرمايان شبكههاى اينترنتى، در باره خريداراين نرمافزارها گفت: نرمافزار و سختافزار آمريكايى مورد استفاده براى فيلترينگ در شركت مخابرات ايران، با برگزارى يك مناقصه داخلى كه شركت عصر دانش افزار بعنوان برنده آن اعلام شد، از يك شركت انگليسى خريدارى شده است. (۹)
در اوايل ارديبهشت ماه شركت كارگزارى والاستريت كه براى يكى از صندوقهاى بازنشستگى آمريكا كار مىكند در نامه ارسالى خود به وزارت اقتصاد همچنين تقاضا كردهاست حدود مالكيت و ديگر قوانين پذيرش سرمايهگذارى خارجى در بورس تهران به آنها اعلام شود.(۱۰)
دو غول بانكدارى آمريكا؛ سيتىبانك و گلدمنساش هم خواهان حضور در ايران شده بودند. سيتىبانك متعلق به سيتىگروپ دومين بانك بزرگ آمريكاست كه ۵ درصد سهام آن متعلق به يك شاهزاده سعودى است و ظاهرا وى نيز واسطه مذاكره اين بانك با بانك مركزى شده است. گلدمن ساش نيز يكى از غولهاى والاستريت در زمينه سرمايهگذارى است و رابرت زوليك، رئيس فعلى بانك جهانى قبلا رئيس اين موسسه بوده است.
چندى پيش نيز تماس ايران با سازمان پيمان اتلانتيك شمالى - ناتو- پس از سى سال مجددا برقرار شد و نمايندگان دو طرف در خصوص قاچاق مواد مخدر و مشكل پناهندگان افغان مذاكره كردند. باراك اوباما در استراتژى جديد خود براى بازگرداندن ثبات به افغانستان پيشنهاد تشكيل يك گروه تماس منطقهاى را ارايه كرده است كه شامل ايران نيز مىشود. به نوشته ساندى تايمز، هدف نهايى اوباما استفاده از اين مذاكرات براى متقاعد كردن ايران به گفت وگو براى پايان دادن برنامه تحقيقات اتمى آن كشور است.
در ماجراى ايران كنترا به خريد اسلحه از اسرائيل اشاره شد. رابطهى اقتصادى ايران با اسرائيل يا اسرائيل با ايران تنها به اين گونه معاملات پنهان محدود نشده است. براى روشن شدن مطلب به موارد زير نيز اشاره مىكنيم:
شركت نستله يكى از شركتهايى است كه اسناد ارتباط آن با اسرائيل و محافل صهيونيستى توسط برخى جناحهاى حاكميت افشا شده است. شركت نستله در ۱۰۰ كشور جهان ۳۵۰ شعبه دارد كه ايران نيز از آن جمله است و به دليل ارتباط وسيع اقتصادى با اسرائيل، در نقاط مختلف جهان اين شركت توسط گروههاى مختلف ، تحريم شده است. محصولات توليدى شركت نستله در ايران عبارتند: ۱-غذاى كودك سرلاك ۲- آب معدنى آناهيتا تحت پوشش شركت آناهيتا پلور
محصولات وارداتى شركت نستله در ايران: ۱- قهوه فورى نسكافه ۲- شيرخشك كافى ميت ۳- پودر گوشت مگى ۴- شيرخشك نان ۵- انواع شكلات از قبيل كيت كت واسمارتيز ۶- غذاى حيوانات خانگى فريسكى (واردات توسط شركت پارس پوران.(۱۱)
- شركت كوكا كولا:
اين شركت نيز به داشتن رابطه نزديك با اسرائيل مشهور است. طرف قرارداد اين شركت شركت خوشگوار مشهد و آستان قدس رضوى است. (۱۲)
به گزارش خبرنگار مهر به نقل از تايمز، "دانا بولدن" يكى از مديران شركت كوكاكولا گفتند: اين شركت از اداره كنترل دارايىهاى خارجى آمريكا مجوز فروش كنسانتره نوشابه به ايران را گرفته است ... بولدن همچنين در واكنش به خبر مجمع مطالبه مردمى مشهد درباره انتقال سالانه ۱۵۰ هزار دلار از طريق يك شركت ايرلندى به كوكاكولا نيز گفت: به دلايل خاصى من نمىتوانم درباره كشورهايى كه ما به آنها صادرات داريم و يا روابط مالى داريم و در آنجا كوكاكولا توليد مىكنيم اظهارنظر كنم. كوكاكولا كه پس از انقلاب اسلامى از بازار ايران خارج شده بود از سال ۱۹۹۴ با امضاى قرارداد فرانشيز با شركتهايى از جمله خوشگوار مجددا وارد بازار ايران شد كه شركتهاى ايرانى از طريق يك شركت ايرلندى به نام كوكاكولاى آتلانتيك و بعدها از شركت كنسانتره Drogheda شهد نوشابه كوكاكولا را دريافت مىكردند. محصولات توليدى شركت خوشگوار تحت ليسانس شركت كوكاكولاى آمريكا در ايران:
۱- نوشابه كوكا كولا ۲- نوشابه فانتا ۳- نوشابه اسپرايت
محصولات توليدى شركت ساسان تحت ليسانس شركت پپسىكولاى آمريكا:
۱- نوشابه پپسى كولا ۲- نوشابه ميراندا كه بازار بزرگى درايران ومنطقه را تسخير كرده است. (۱۳)
از اين موارد در مورد كشورهاى بزرگ سرمايهدارى ديگر مانند فرانسه، انگليس و آلمان و ... بسيار مىتوان مثال آورد، چرا كه دولت ايران آن حساسيت امريكا و اسرائيل را در مورد اين كشورها ندارد. به مواردى چند اشاره مىكنيم:
۱- بخش اعظم بنزين وارداتى ايران توسط شركت ريلاينس، شركت فرانسوى توتال، شركت هاى سوييسى ويتول و گلنكور و شركت بريتانيايى بريتيش پتروليوم تامين مى شود. شركت بيمه لويدز لندن بيمه كننده بيشتر محمولههاى بنزين صادراتى به ايران است. گفته مىشود "بانك صادرات و واردات آمريكا" در سال هاى گذشته وام هايى را به ارزش تقريبى ۹۰۰ ميليون دلار در اختيار شركت ريلاينس قرار داده است. وامهاى مشابهاى به شركت ريلاينس در سال مالى ۲۰۱۰ كه در ماه اكتبر امسال آغاز خواهد شد، ودرهمين رابطه وزير خارجه آمريكا خانم كلينتون در ۲۹ تير در سفر به هند به اين شركت اطمينان داد كه تحريم بنزين ايران فعلا منتفى است. (۱۴)
حتما به اين دليل كه در اوج ناآرامىها ماشينهاى نقل و انتقال نيروهاى امنيتى نياز مبرمى به سوخت دارند. مردم هم كه با پاى پياده راهپيمانى مىكنند و نيازى به سوخت ندارند !!!.
۲- ايران خودرو به همراه مجموعه سايپا، انحصارى عينى بر بازار خودرواعمال مىكنند: سايپا ٣٥ درصد بازار و ايران خودرو ٥٥ درصد آنرا دراختيار دارد. پس از آزاد شدن واردات در اين بخش، ايران خودرو با شركتهاى خارجى طرح همكارى مشترك ريخت:٧٥٠ هزار اتومبيل در سال ٢٠٠٤، يك ميليون و صد هزار در سال ٢٠٠٦ و يك ميليون و دويست هزار در سال ٢٠٠٨ به فروش رفته است.
براى ايران خودرو اين همكارى با قصد حفظ برترىاش در بازار و دستيابى به تكنولوژىهاى جديد انجام گرفت كه براى بالا بردن كيفيت محصولاتاش و اشاعه بينالمللى آنها ضرورى است. گروه پژو- سيتروئن كه از سال ١٩٩٢ براى ساخت ٤٠٥ ( كه ٦٠ درصد آن در داخل توليد مىشود) با ايران خودرو همكارى صنعتى داشت با امضاى قراردادى در مارس ٢٠٠١ گام جديدى به جلو برداشت: توافقنامه براى مونتاژ اتومبيلهاى ٢٠٦ و ٣٠٧ با نقش محدود داخل در توليد آنها.
شركت رنو نيز براى مونتاژ لوگان (نام ايرانى آن تندر است) يك شركت مشترك با دو غول صنايع اتومبيل ايران بوجود آورد. ٥١ درصد سهام اين شركت كه رنو پارس نام دارد متعلق به رنواست و ايران خودرو و سايپا ٤٩ درصد آنرا مشتركا در اختيار دارند.
جالب آنجا است كه صنايع نفت وگاز واتومبيل كه بيشترين سرمايههاى امريكا و اروپا در آنها مشغول به كار هستند، و سودهاى كلانى هم از آنها مىبرند در بدترين شرايط به لحاظ نيروى كار قرار دارند واين طرفداران حقوق بشركشورهاى غربى تا كنون كمترين اعتراضى به شرايط استثمار وحشيانه نيروى كار در اين صنا يع نكردهاند. از جمله آنكه طى بخشنامههاى رسمى هر گونه تشكل كارگرى در اين صنايع، حتى انجمن اسلامى، ممنوع است. در حاليكه در ساير بخشها انجمن اسلامى وابسته به كارفرما تشويق مىشود، اما در اين صنايع بدترين فشارها به كارگران وارد شده وكمترين اعتراضى در اين بخشها كافى است تا سروكار كارگران با نيروهاى امنيتى باشد. در اين واحدها نيروهاى امنيتى تحت عنوان حراست دفتر و دستك رسمى وسيعى دارند.
بايد در نظر بگيريم كه صنايع نفت و گاز وخودرو كه در انحصار كامل سرمايه هاى غربى است بيش از ۹۰درصد اقتصاد ايران را تشكيل مى دهد و معلوم نيست اگر يك حكومت طرفدار كامل غرب در ايران بر سر كار بود ديگر چه كارى مى توانست انجام دهد تا وفادارى خود را به غرب اثبات كند . در اين زمينه ها هر دو جناح حاكم هميشه در وحدت كامل بوده و هستند.
۳- درماه بهمن۸۷يكى از نمايندگان عضو حزب كارگر در مجلس عوام بريتانيا، طى جلسه علنى، كه به پرسش و پاسخ دولت و نمايندگان، پيرامون مسايل داخلى و خارجى اختصاص دارد، با طرح موضوع جريمه فوق العاده سنگين بانك لويد تى اس پى انگليس به اتهام پولشويى براى ايران، از گوردون براون نخست وزير آن كشوردر اين مورد توضيح خواست. بانك لويد تى اس بى، با اعلام قبول اقدام به پولشويى براى ايران و در نتيجه نقض قوانين امريكا و نديده انگاشتن تحريمهاى بينالمللى بانكى در اين مورد، از پرداخت داوطلبانه يك جريمه ۳۵۰ ميليون دلارى به امريكا خبر داده بود. مطابق اين اقدام، اسناد و مدارك بانك ياد شده براى تحقيق بازرسان گشوده خواهد شد و در صورت اثبات اين موضوع كه بخشى از پولهاى شسته شده به منظور كمك به گروههاى تروريست بمصرف رسيده است، انگاه مديران بانك در معرض محاكمه قانونى قرار خواهند گرفت.!!
يعنى آنكه اصل پولشوئى از جانب نمايندگان پارلمان دولت فخيمه براى ايران اشكال ندارد ودولتمردان ايران حق دارند دارائىهاى غارت شده ازايران را به ديار فخيمه بفرستند تنها نبايد صرف فعاليت هاى تروريستى شود. كه البته آنهم تعبير خود رادارد و كشتن مخالفان را مىشود ناديده گرفت .
بانك لويد تى اس بى كه اخيرا از يك كمك بزرگ مالى دولت بريتانيا براى فرار از ورشكستگى بر خوردار شده، پذيرفته است كه در انتقال ۳۰۰ ميليون دلار پولهاى ايران به امريكا ايفاى نقش كرده است. اين پولها، مطابق اطلاعات موجود، پس از تبديل شدن به دلار امريكا، به حساب موسسات صورى در نيويورك واريز و از آن مبدا به مقصدهاى ديگرى در سراسر جهان انتقال يافته اند. گزارشها همچنين حاكى است كه بيش از ده بانك معتبر جهان در اجراى پولشويى براى ايران دست داشته و تا كنون موفق شده اند ميلياردها دلار از حوالههاى مالى متعلق به ايران را تبديل و به حسابهاى مورد نظر واريز كنند.
- فروش سهام كارخانه ها ومعادن ايران به شركتهاى خارجى و چندمليتى. فروش ۶۱ درصد سهام مس ايران به سوئدىها و معادن طلا به بريتانيا و...
و اخيرا بازى موش و گربه در بارهى پرونده ى هستهاى و كشتار اخير مردمى كه در تظاهراتى آرام حقوق اوليه و آزادىهاى اجتماعى را خواستارند. هر چند در ظاهر ژست هايى براى محكوم كردن دولت ايران گرفته مىشود اما در واقع هيچ اقدام جدى در اين مورد صورت نگرفته است به عنوان مثال تنها مدت زمان صدور رواديد به مقامات ايرانى را طولانى كردهاند.
در حالى كه در هندوراس كه مردم به گلوله بسته نشدند، تمام كشورهاى اروپايى سفيران خود را از آن كشور خارج كردند اما در ايران بيش از ۱۵۰ نفر كشته شدند اما حتا يك كشور سرمايه دارى هم سفير خود را از ايران خارج نكرد و حتا براى سفرهاى ديپلماتيك هم هيچ محدوديتى بوجود نياوردند. علاوه بر آن حساب هاى متعدد مقامات ايرانى در اين كشورها محفوظ است. پس مشخص مى شود براى اين دولت ها رفتار حاكمان با مردم و رعايت حقوق بشر داراى اهميت چندانى نيست و چيز ديگرى سياستهاى جارى آنان را در رابطه با كشورهايى مانند ايران تعيين مى كند. سوال اصلى اينجاست كه اين حكومت تا كنون چه ضررى براى دولتهاى سرمايهدارى غرب داشته است؟
همكارى واقعى با مردم، خوددارى از فروش كالاهايى است كه براى سركوب و سانسور مردم ايران به كارمىرود نه كالاهايى كه زندگى مردم عادى را آن چنان تحت فشار قرار مى دهد كه دركنار تورم افسار گسيخته امان از آنان مىبرد و همچنين قطع ارتباطات اقتصادى با دولت ايران و يا سفر مقامات به اصطلاح ديپلماتيك، بلوكه كردن حساب هاى ميلياردى حاكمان و ...
اما آيا سودهاى كلان مى گذارد كه دولتهاى سرمايهدارى چنين كنند؟ در اين سالها همواره حاكمان ايران چه اصلاح طلب و چه اصولگرا بىكم و كاست سياستهاى WTO و بانك جهانى و صندوق بينالمللى پول را اجرا كرده اند. و هزاران ايرانى در اين مسير صدمه بسيار ديدهاند. واحدهاى توليدى بسيارى تعطيل شده ويا خصوصىسازى شده وسپس تعطيل گشته و ايران تبديل به بازار مناسبى براى كالاهاى كشورهاى بزرگ سرمايه دارى گشته است. صدهاهزار نفر بيكار وآواره شده اند ومليونهانفر مجبور به ترك ديار شده تا نيرئى كار خودرا ارزانتر در اختيار سر مايه هاى جهاتى قرار دهند.
تمام اين مسايل در سه دههى اخير با همكارى هر دو جناح حكومت جمهورى اسلامى صورت گرفته است و بار تمام اين اعمال بردوش مردم ما بوده است به گونهاى كه تمام مردم اين مسايل را با تمام وجود احساس كردهاند.
حركت متضاد ميان دو جناح كه هر يك براى داشتن سهمى بيشتر با ديگرى مبارزه مىكند نه تنها با اين سابقه براى مردم ما تفاوت چندانى ندارد بلكه مساله اصلى شكستن آن ماشين سركوبى است كه در اين سه دهه با اين همكارى وسيع ميان نظام سرمايهدارى غرب با بنيادگرايى در منطقه ايجاد شده است. بنياد گرايى در منطقه به آن چنان اهرمى براى سركوب مبارزات مردم منطقه تبديل شده است كه به راحتى نمىتوان با آن مقابله كرد و اين مساله را مردم ما درك مىكنند.
آن گاه كه مردم از تضاد بوجود آمده ميان جناح هاى قدرت براى سهم بيشتر استفاده مىكنند بدان خاطر است كه در برابر قدرت منسجم و تقويت شدهى بنياد گرايى كه يك ماشين سركوب وسيع، بىرحم و خشن و بدون هيچ گونه محدوديتى بوجود آوردهاند، تنها مىتوان به شكاف ميان آن اميد بست. و مردم از اين شكاف براى بيان خواستههاى خود استفاده مىكنند. بر خلاف بعضى تحليلها كه يك جناح را نمايندهى كارگران واقشار پايين جامعه و جناح ديگر را اقشار متوسط و يا نوليبرال مىدانند، بايد گفت كه هيچ يك از اين دو جناح چنين نمايندگىها و چنين طرفدارانى ندارند. هنگامى مىتوان از نمايندگى وحمايت مردمى از يك جناح صحبت كرد كه يك نهاد بىطرف بتواند آزادانه در اين مورد تحقيق كند ويا آنكه حداقلى از آزادىهاى سياسى وجود داشته باشد تا بتوان در آن اظهارنظر كرد. كسانى كه چنين تحليل هائى ارائه مىدهند بايد بگويند كه امار واطلاعات خود را با تكيه به كدام نهاد معتبر در داخل ارائه مىدهند و يا آنكه آن حد اقل هائى كه بتوان اظها نظر كرد در كجا وجود دارد؟ آنچه در اين زمينه جريان دارد يك بنياد گرايى مورد حمايت نظام سلطهى جهانى است كه در برابر مردم قرار دارد.
بسيارى كه از دوردستى بر آتش دارند نمىدانند كه مردم ما در سى سال گذشته با ارتجاع قدرتمندى مواجه بودهاند. ارتجاع قدرتمندى كه از همكارى كل نظام سرمايه دارى با يك سيستم قرون وسطايى سركوب ناشى شده است. قتلعامها و شيوههاى شكنجه و سركوب در ايران با هيچ يك از كشورهاى ديگر قابل مقايسه نيست.
اكنون مردم ايران با آن شرايط وحشتناك تنها راه اعتراض خود را در شكاف ميان اين حاكميت وحشتناك يافتهاند و اين مسالهاى است كه متاسفانه عدهاى به آن توجه ندارند. حاكميت خاص در اينجا با هيچ يك از كشورهاى امريكاى لاتين و يا بلوك شرق قابل مقايسه نيست. با يك تظاهرات ساده ى اول ماه مه با شديدترين وجه برخورد شد، تجمعات آرام مردم با گلوله پاسخ داده شد. حداقل ۲ زندانى دستگير شده در ۱۸ تير در زندان و به خاطر صدمات ناشى از رفتارهاى خشن در زندان كشته شده اند. خشونت به كار رفته از جانب پليس در آن با هيچ كدام از خشونت هاى موجود در سى سال گذشته در كشورهاى ديگر قابل مقايسه نيست.
اين همه درسهايى بوده كه مردم ما در سى سال گذشته دريافته اند و اكنون از اين شكاف بوجود آمده براى بيان خواستههاى خود هوشمندانه استفاده مى كنند. شعارهايى نظير: "هاشمى حرف نزنى خائنى" در حقيقت كشاندن بخشى از حاكميت به چالش با بخش ديگر است در حالى كه مردم هر دوبخش را به خوبى مىشناسند. اين نشان از هوشيارى مردم است. آن كس كه گمان مىكند مردم دنبالهرو يك جناح در مبارزه با جناح ديگر شدهاند، بهتر است سرى به خيابانها بزند و با مردم صحبت كند و از ظن خود يار ديگران نشود.
اما مردم ما به نيروى خودشان حقشان را مى گيرند.
به همين جهت است كه بسيارى از روشنفكرانى كه در سالهاى اخير مورد انواع آزارها قرار گرفتهاند، اعتقاد بر آن دارند كه دراين اعتراضات بايد شركت كرد و آن را ارتقا داد. خواسته هاى اصلى مردم كه همان بركنارى ماشين سركوب است را مطرح كرد. ماشين سركوبى كه شامل حداقل ۹ نوع پليس است: بسيح، سپاه، نوپو، نيروى ويژه، نيروى انتظامى، پليس امنيت، اطلاعات، اطلاعات سپاه، پليس قضايى و ...
برخوردهاى دوگانه وگاه چندگانه رسانههاى نظام جهانى سر مايه دارى با مبارزات مردم ما بيانگر آن است كه آنان به هيچ وجه تمايل به راديكاليزه شدن جنبش وگسترش خواستههاى مردمى ندارند بلكه خواهان هدايت آن با راههاى از پيش تعيين شده هستند.
وجه مشترك نيروهاى واپسگرا از اصلاحطلب و محافظهكار تا نظام سرمايهدارى جهانى آن است كه تمام اين سه وجه از راديكاليزه شدن حركت مردمى و بالا رفتن خواسته هاى آن وحشت دارند وبا تمام وجود تلاش مىكنند با سازشهاى خود جلو راديكاليزه شدن جنبش را بگيرند. زيرا هم اينان وهم آنان مىدانند در ميان مردم ما جايى ندارند وخواستههاى مردم فراتراز آن است كه آنان بتوانند بر آورده كنند.
هر يك از سه وجه فوق، يعنى نظام سلطهى جهانى، و دو وجه بنيادگرايى (محافظهكار و اصلاحطلب) سعى در جلوگيرى از راديكاليزه شدن خواستههاى مردم منطقه به شيوه ى خود دارند. و از آنجا كه نظام سلطهى جهانى نيز يك دست نمى باشد، بخشهاى مختلف آن هر كدام با يكى از جناح هاى و در تقويت آن هم جهت حركت مىكنند. جناح هاى محافظهكار كه هم چنان به شيوهى چماق وسركوب معتقد است، پاداش خود را با سكوت و يا اعتراضات كم رنگ نظام سلطهى جهانى، همراه با قرار و مدارهاى پنهانى دريافت مىكند. جناح اصلاحطلب پشتوانهى خود را بازار آزاد و رسانههاى پرسروصداى غربى همراه با وعدههاى بهشت برين نظام سرمايه دارى و ازادى هاى پرزرق و برق نظام سرمايه دارى مى داند. اين جناح ممكن است در انتها حداكثر به برداشتن حجاب اجبارى و آزادى چند خواننده و هنرپيشهى هاليوودى خواستههاى مردم را محدود كند و از تعرض به اصل نظام سودمحور با تمام توان جلوگيرى خواهد كرد.زيرا اساسا تا كنون هيچ برنامهى اقتصادى متفاوتى ارائه نداده است. نظام سلطهى جهانى نيز از انتقال قدرت از يك جناح به جناح ديگر چندان متضرر نشده و چندان هم خوشحال نخواهد شد زيرا درهر دو صورت منافع او تامين است، بلكه ميان جناحها حركت مىكند يا بهتر بگوييم بازى مىكند. رسانههاى پرقدرتش را در خدمت رنگى كردن و يا رنگى نشان دادن حركت مردم قرار مىدهد تا با در هم ريختن مفاهيم و مغشوش كردن مرز ميان حركتهاى راديكال مردم و حركتهاى رفرميستى بتواند راديكاليسم اين جريان را گرفته و رهبرى آن را به گونهاى هدايت كند كه به اصل نظام سودمحور ضربهاى نخورد و هم چنان بتواند به قراردادهاى پرآب و نان و سودهاى افسانهاى اميدوار باشند.
امروز خواستههاى واقعى مردم بپاخواسته استقلال وآزادى از اين اتحاد نامقدس نظام سلطهى جهانى با بنيادگرايى است كه به قدرتى وحشتناك در سركوب هر گونه نداى آزادىخواهى در ايران و منطقه تبديل شده است. و نظام سلطه ى جهانى دريافته است كه منافع اقتصادى وسياسى او در وحدت با نوعى بنيادگرايى است كه منافع او را تامين كند. تقويت و تثبيت حكومت هايى مانند ايران، عربستان، عراق، افغانستان، امارات، پاكستان و حتا تركيه ضرورت تداوم سلطهى سرمايهى جهانى در منطقه است.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
زيرنويسها
* به گزارش بخش اخبار شركت بازرگانى بين المللى آزاد (فيت)، به نقل از روابط عمومى گمرك ايران در ۱۵ دى ۱۳۸۷ و براساس گزارشهاى دفتر آمار و فنآورى اطلاعات و ارتباطات گمرك، طى ۹ ماهه سال جارى صادرات ايالات متحده امريكا به ايران با ۲۲۲.۳۸ درصد رشد نسبت به مدت مشابه سال قبل به ۴۱۳ ميليون و ۱۱۶ هزار دلار افزايش يافته و اين كشور از اين نظر در رتبه هيجدهم قرار دارد. سهم ايالات متحده امريكا از كل واردات كشورمان در مدت ياد شده ۰.۹۷ درصد بود. در حالى كه كشور انگلستان به لحاظ واردات در رتبه ششم و پس از سوئيس و جمهورى كره جاى گرفته است. انگلستان در ۹ ماهه سال جارى به ميزان يك ميليارد و ۵۷۸ ميليون و ۸۱۰ هزار دلار انواع كالا به ايران صادر كرد و ۳.۷۱ درصد از كل ارزش واردات كشورمان را به خود اختصاص داد. سهم چين از واردات كشورمان سه ميليارد و ۷۶۵ ميليون و ۹۸۳ هزار دلار به ميزان ۸.۸۶ درصد و از كل صادرات يك ميليارد و ۴۹۲ ميليون و ۹۰ هزار دلار بود. آمارها حاكى از افزايش ۶۵/۰۳ درصدى صادرات ايران به چين در مدت ياد شده است در حاليكه واردات ايران از چين ۲۶.۴۷ درصد رشد يافته است. آلمان با اختصاص ۹.۷۶ درصد از ارزش كل واردات از اين حيث در رتبه دوم قرار دارد اما از نظر صادرات با ۱.۵۸ درصد رتبه نوزدهم را به خود اختصاص داده است. سهم آلمان از واردات كشورمان چهار ميليارد و ۱۴۷ ميليون و ۷۷۸ هزار دلار و از صادرات ۲۲۰ ميليون و ۸۳۶ هزار دلار بود. در مدت ياد شده واردات ايران از آلمان ۵.۳۶ درصد افزايش داشته و اين درحالى است كه صادرات ايران به آلمان ۱۷.۷۰ درصد كاهش داشته است. امارات متحده عربى در ۹ ماهه امسال با اختصاص ۲۵.۱۰ درصد از واردات و ۱۲.۸۲ درصد صادرات بزرگترين شريك تجارى كشورمان بود. سهم اين كشور از صادرات كشورمان در مقايسه با مدت مشابه سال قبل ۶.۱۰ درصد و به لحاظ واردات ۴۰.۹۴ درصد افزايش يافته است. براساس گزارشهاى دفتر آمار و فنآورى اطلاعات و ارتباطات گمرك با اينكه كشورهاى آلمان، سوئيس، انگلستان، فرانسه و ايتاليا از نظر حجم واردات به ايران در ميان ده كشور عمده قرار دارند اما از نظرصادرات كشورهاى ياد شده در بين ده كشور عمده جايگاهى ندارند و تنها كشور بلژيك با اختصاص رتبه يازدهم نخستين كشور اروپايى محسوب مىگردد كه بيشترين ميزان صادرات را به كشورمان داشته است.
۱- هر از چندگاهى اخبار اين معاملات به رسانهها درز مى كند هر چند اول هر دو طرف آن را تكذيب مىكنند اما بعد از مدتى ثابت شده است. دريكى از اخرين اين گونه خبرها گفته مىشود كه در ژانويه ۲۰۰۷، حدود ۲۰۰ ميليون دلار از قطعات حساس، موشكهاى AIM-54C و رادارهاى موجود در انبار نيروى دريايى ايالات متحده، از طريق قاچاقچيان بازار سياه اسلحه، توسط ايران خريدارى شده است كه پرونده آن در دادگاههاى امريكا مفتوح است. تا كنون و در طى سالهاى گذشته دهها نفر به اتهام نقض قوانين تحريم ايران و انتقال غير قانونى تجهيزات نظامى به ايران تحت پيگرد قرار گرفته و يا محكوم شدهاند..
۲ - كنفرانس گوادلوپ در ۱۴ دى ماه ۱۳۵۷ تشكيل شد وپس از آن تماس با مقامات مذهبى ايران آغاز شد (روزنامه اطلاعات ۱۶ ديماه ۱۳۵۷)
۳ - دو دلال خصوصى اسلحه در اين ميان نقش داشتند: يك فرد سعودى به نام عدنان خاشوقچى و يك ايرانى به نام منوچهر قربانى فر كه بعضى او را مشاور نخست وزير ايران مى دانند. علاوه بر اين يك دلال سلاح اسرائيلى، به نام ال شوييمر، نيز توسط لدين و به سفارش ديويد كيمچ به مك فارلين معرفى شد.
در نهايت لدين در اواخر جولاى با كيمچ ، قربانىفر و شوييمر و اسرائيلى ديگرى به نام ياكوف نيمرودى ( رابط نظامى پيشين اسرائيل و ايران) در اسرائيل ملاقات كرد. در نهايت اين امر سبب شد براى برقرارى رابطه با ايران در سازمان امنيت ملى طرحى تازه ريخته شود و ايالات متحده به منظور صيانت گروگان هاى خود، موشك ضد تانك تاو و موشك ضد هوايى هاوك را به ايران بفروشد.
در ۳۰ آگوست اسرائيل احساس كرد از طرف سازمان امنيت ملى اجازه يافته است كه ۵۰۰ موشك تاو خود را به ايران بفروشد و ايالات متحده اين تعداد را جايگزين خواهد كرد. ۱۰۰ عدد از اين موشك ها در ۳۰ آگوست ۱۹۸۵ به ايران تحويل داده شد و ۴۰۰ موشك باقى مانده در ۱۴ سپتامبر به دست ايران رسيد. اين معامله باعث شد يكى از گروگانهاى امريكايى به نام بنيامين وير در ۱۴ سپتامبر آزاد شود. (خبرگزارى فارس، ويژهنامه دفاع مقدس)
۴ - دراين رابطه پس از سروصداى بسيار محافل مستقل، دولت ايران از نماينده ى حقوق بشر سازمان ملل آقاى گاليندوپل، براى بازديد از زندانهاى ايران دعوت كرد. كه البته معلوم نشد گزارش ايشان به چه كار آمد و بيشتر به نظر مى رسيد اين سفر براى ماست مالى كردن قضيه و انحراف افكار عمومى و گشودن راه پرداخت وام ها به ايران بود.
۵ - روزنامهى آلمانى "كلنراشتات آنتسايگر" به نقل از محافل ديپلماتيك در پاكستان
۶ - دكترين شوك نامى كلين بخش۷ ص۴۲۱ يازده ماه پس از سقوط صدام بر طبق نظر سنجى دامشگاه آكسفورد تنها ۲۱ درصد از عراقى هاخواهان حكومت مذ هبى بودند
۷ - راه آينده ، شماره ۵ ، نگاهى به سرمايه گذارى در صنايع نفت و گاز، عليرضا ثقفى
۸ –"يكى از پرونده هاى اصلى آقاى باراك اوباما ،قلب صنعت اتومبيل امريكا از حركت باز مى ايستد"،نوشته Laurent CARROUE ، لوموند ديپلوماتيك - www.piknet.com
۹ - مشاورين شبكه افق انديشه غرب
http://dibanetwork.net - http://dibanetwork.net/mods.php?id=Content&task=showpage&pid=8
۱۰ - نقل از وطن امروز
۱۱ - آقاى پيتر برايك نماينده وقت شركت نستله جايزه جوبيلى را در سال ۱۹۹۸ از بنيامين ناتان ياهو دريافت نمود اسم وى در ليست منتشر شده توسط virtual Israel web site در ۱۴ اكتبر ۱۹۹۸ در بخش صنايع غذايى ديده مى شود كه صحت اين ليست توسط كميسيون حقوق بشراسلامى به تاييد رسيده است
(توضيح: جايزه جوبيلى جايزه اى است كه اسرائيل به اشخاص يا سازمانهايى كه منظور توسعه اقتصادى اين رژيم در خاك فلسطين اشغالى سرمايه گذارى مى كنند پرداخت مى كندكه سهم نستله از اين جايزه: ۲۴% از ۵/۶ ميليون دلار كمكها ى اسرائيل به شركتهاى حامى اقتصادى اين رژيم در سال مى باشد
۲. به گزارش رويتر پخش شده در ساعت ۱۲:۱۷ دقيقه بعد از ظهر روز ۲۴ دسامبر سال ۲۰۰۰ ازبرنامه اخبار تلويزيون تلاويووگزارش روزنامه معاريو در يكشنبه همان هفته شركت نستله مركز تحقيق وتوسعه خود رادر شهرك سديروت در شمال غزه كه ۲۳۰۰۰ صهيونيست در آن ساكن هستند را افتتاح نموده است و ديگر اينكه ساختمان اصلى شركت نستله در همين شهرك قرار دارد
۳. شركت نستله در سال۲۰۰۲ سهام خود در osem Investment ( شركت توليد محصولات غذايى در اسرائيل) را از ۱۰% به۵۰ % افزايش داد و مشمول معافيت مالياتى اين رژيم شد.
http://www.arabia.com/Qatar/business/article/English/۰,۵۵۰۸,۳۶۲۰۷,۰۰.html
۱۲ -. به گزارش وب سايت رسمى دولت اسرائيل شركت كوكا كولا در سال ۱۹۶۶ با تا سيس يك كارخانه در اسرائيل به تحريم اقتصادى اعراب عليه اسرائيل دهن كجى نمود وگام مهمى را در راه تثبيت اين رژيم برداشت..
۲. به گزارش Southern Shofar روزنامه رسمى يهوديان در آلاباما هيات اقتصادى دولت اسرائيل در تاريخ ۲۹ مى ۱۹۹۷ در يك ضيافت شام كه در آتلانتا برگزار شد از نماينده شركت كوكا كولا به خاطرپشتيبانىاش از اسرائيل در مقابل تحريم اقتصادى اعراب درسالهاى ۱۹۵۴ تا ۱۹۸۰ تقدير نمود.
http://www.bham.net/shofar/۱۹۹۷/۰۶۹۷/nbriefs.html).
كوكا كولا توسط شركت ميتر كه بوسيله آژانس يهود پشتيبانى مى شود براى كارگرانش دوره هاى آموزشى حمايت از اسرائيل( شامل مشاجره اعراب و اسرائيل ) را برگزار ميكند.
http://www.meitar.org.il/news/news.htm
۵. به گزارش روزنامه هاآرتص در تاريخ ۱۹ جولاى ۲۰۰۲ شركت كوكا كولا به منظور اشتغال زايى براى ۷۰۰ اسرائيلى كارخانه اى را در شهرك كيريات گات واقع در حيفا بنا ميكند.
http://www.inminds.co.uk/boycott-news-0226.html
۶. كوكا كولا به اسرائيل كمك نظامى مى كند:چندى پيش آژانس يهودى دياسابورا ، با انتشار گزارشى از حمايت گسترده شركتهاى بزرگ جهان به صهيونيسم و رژيم صهيونيستى پرده برداشت . در اين گزارش آمده است شركتهاى نوشابه سازى كوكاكولا و پپسى ، هر كدام معادل ۳/۲ ميليارد دلار در سال براى تحقق آرمانهاى اين آژانس كمك ميكنند كه اين رقم ۴/۵ % كل فروش سالانه اين شركتها كه بالغ بر ۷۰ ميليارد دلار مىباشد را تشكيل مىدهد .
اما نكته مهم آن است كه شركت كوكاكولا اخيرا تجهيزات رايانهاى بسيار مدرنى را به ارزش ۳/۱ ميليارد دلار در اختيار ارتش اسرائيل قرار داده است .
۱۳ - تاريخ: شنبه ۶ آبان ۱۳۸۵ كد مطلب:۲۲۷۳: motalebe.ir -
۱۴ - (عصر ايران ۲۹ تير ۱۳۸۸) خبرگزارى ,ريا نووستى, روسيه، ۱۸ فروردين