چاپ
دسته: صفحه آزاد

به مناسبت لشكر كشي آمريكا به خاور ميانه و جنگ در سوريه


جنگهاي طولاني دز تاريخ تمدن بشر در مقاطعي خاص اتفاق افتاده است و در هر يك از اين موارد وقوعآن ،جامعه بشري در آستانه دگر گوني هاي بزرگ قرار داشته است . از آن جمله ميتوان جنگهاي طولاني ميان بردگان وبرده داران را نام برد كه در انتها منجر به از هم پاشيدن امپراطوري رم قديم شد    همچنين ميتوان جنگهاي صليبي را نام برد كه كشور گشائي ها و طمع كاري هاي اشراف فئو دال براي گسترش قلمرو خود سبب جنگ هاي طولاني و لشكر كشي هاي دراز مدت براي خروج از بن بست هاي جامعه قرون وسطائي ان زمان بود ودر انتها نه به استحكام كه به سست شدن پايه هاي كليسا انجاميد . در اساس چنين جنگهائي  به  مواردي خاص گفته مي شود كه در آن نيروهاي متضاد برسر منافعي مهم و حياتي مي جنگند و هيچ يك در كوتاه مدت  قادر به نابودي طرف مقابل و حاكميت مطلق خود نيست و يا آن كه منافع متضاد در ادامه آن جنگ است ، تاسر نوشتي ديگر رقم خورد . .  
يكي از طولاني ترين جنگ هاي تاريخ، جنگ هاي صد ساله(و يا 114 ساله)(1453-1337) ميان انگليس و فرانسه بود. ودر آن اشرافيت متاخر ورو به زوال حاكم بر انگليس و فرانسه برسر ناحيه پر رونق و صنعتي فلاندر(قسمتي از خاك بلژيك كنوني) مي جنگيدند، اين منطقه به داشتن صنايع و كارگاه هاي پارچه بافي مشهور بود. و هر كشوري كه مي توانست بر آن مسلط شود، داراي ثروت و قدرت بيشتري مي شد زيرا كه يك منطقه صنعتي با درآمد هنگفت را تصاحب كرده بود،و در آغاز دورا ن سوداگري اهميت زيادي داشت .در اين جنگ ها مردم منطقه و صنعتگران و كشاورزان دخالتي نداشتند و قرباني لشكر كشي اشراف و فئودال ها بودند، مردم منطقه كه از جنگ ها خسته شده بودند عاقبت به رهبري دختري 18 ساله و دهقان زاده اي به نام ژاندارك بر اشغالگران شوريدند، هرچند با قدرت گيري ارتش دهقاني ژاندارك ،اشراف از هر دو كشور به وحشت افتادند و با تباني يكديگر ابتدا ژاندارك را به جرم جادوگري به محاكمه كشيدند واورا اعدام كردند ، اما ترس از قدرت ارتش  مردمي آن ها را وداشت كه در انتها دست از جنگ بكشند زيرا كه آن را سرآغاز آگاهي مردم مي دانستند كه براي حاكميتشان خطرناك بود و اين سرآغازي بر بيداري مردم اروپا شد تا از حكومت اشراف رهايي يابند....
اكنون 70 سال است كه جنگ در خاورميانه جريان دارد و برسر منطقه ثروتمند و منبع انرژي جهان،  جنگ ميان قدرت هاي  جهاني ادامه يافته وروز به روز ابعاد گسترده تري مي يابد . از روزهاي پاياني جنگ جهاني دوم و از آن هنگام كه ديگر اهميت انرژي ارزان فسيلي(نفت) بر تمام دنيا و صاحبان سرمايه جهاني و قدرت هاي سلطه گر روشن شده بود، منطقه خاورميانه بخصوص بخش هاي نفت خيز آن روي آرامش به خود نديده است.(1)
استقرار مولود  نامشروع و حاصل سازش  قدرت هاي پيروز جنگ(اسرائيل) در قلب منطقه و آغاز جنگ هاي بي پايان كه تا امروز نيز ادامه دارد، بيانگر منافع عظيم منطقه براي قدرت هاي جهاني است. از زمان جنگ هاي صد ساله تا كنون چنين جنگ هاي طولاني در جهان براي تصرف يك منطقه به راه نيافتاده است.
جنگ هاي طولاني 1948، براي تصرف سرزمين فلسطين و استقرار اسرائيل و آواره كردن خيل عظيم مردم منطقه  و پس از آن كودتا و جنگ هاي داخلي در كشورهاي مختلف، جنگ هاي داخلي يمن، جنگ ظفار، جنگ هاي 1967-1973 –  اعراب و اسرائيل -- قتل عام هاي صبرا و شتيلا وجنگهاي داخلي لبنان  و سپس جنگهاي طولاني دهساله ايران وعراق      ، و به دنبال آن جنگ هاي خليج فارس بر سر تصرف كويت وعراق 1991 -2003، جنگ هاي داخلي ليبي، مصر، و جنگهاي داخلي 35 ساله افغانستان كه هنوز جريان دارد ، واين آخري سوريه  .

منبع  سایت "مدافعان حقوق کارگر"

http://kanoonmodafean1.blogspot.de/