یادداشت: چندی پیش، متن جالب توجه زیر روی برخی سایتها منتشر شد و مورد تفسیر هم قرار گرفت. برای نمونه نک:

http://kaargar.com/index.php?option=com_content&view=article&id=1035:2011-01-11-01-15-57&catid=41:2009-12-12-14-21-10
با جست و جویی که لزوماً برای دسترسی به اصل سند کردیم روشن شد که سایت های عربی متعددی هم آن را انتشار داده اند و شک و تردیدهای فراوان و متناقضی هم دربارهء آن مطرح شده است که هیچ یک را نمی توان به طور قطع رد کرد؛ زیرا در جنگ بیرحمانه ای که جریان دارد گاه با ترفندهای شگفت انگیز دشمن نیز مواجهیم و باید بسیار هشیار باشیم. نک به ملاحظات خوانندگان در سایت زیر:
http://www.al-akhbar.com/node/925
با وجود این، از آنجا که در جهنمی که اشغالگران اسرائیلی به وجود آورده اند و معاف از هرگونه مجازات، یک و نیم میلیون نفر را در زندانی بزرگ به نام نوار غزه به بیکاری و گرسنگی و بیماری و مرگ تدریجی محکوم کرده اند طبیعی ست که شوق به زندگی و آرامشی عادی سوزان و شعله ور باشد و جوانان را مسؤولانه به طرح ایده هایی وادارد که هم ضرورتاً برانداز است و هم راهگشا. در اینجا ما نیز متن مزبور را از روی سایت کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری منتشر می کنیم و همبستگی هر چه بیشتر را با مردم فلسطین به ویژه در غزه مجدداً تأکید می کنیم.  

                    اندیشه و پیکار



گروهی از دانشجویان غزه در فلسطین در اعتراض به زندگی جهنمی خود و برای تغییر آن مانیفستی را منتشر کرده اند که ما آن را از زبان انگلیسی ترجمه کرده ایم و متن فارسی آن را برای آگاهی کارگران ایران در اینجا منتشر می کنیم. اما پیش ازآن و به عنوان مقدمه، توجه خوانندگان را به گزارش خبرنگار روزنامه Observer ، که مخفیانه با نویسندگان این مانیفست در غزه ملاقات کرده است، جلب می کنیم. متن انگلیسی این گزارش و همچنین مانیفست مورد بحث در سایت روزنامه Guardian و در لینک زیر قابل دسترسی است :
http://www.guardian.co.uk/world/2011/jan/02/free-gaza-youth-manifesto-palestinian
این مانیفست و نیز گزارش مذکور نشان می دهند که مردم غزه علاوه بر جهنمی که اسرائیل برای آن ها ساخته است از سرکوب و ستم جریان ارتجاعی حماس نیز سخت رنج می برند. همچنین نکته قابل توجه در مانیفست جوانان غزه - که انگار از زبان جوانان ایران نوشته شده - آن است که جریان ارتجاعی حماس در حال پیاده کردن مو به موی رهنمودهای  جمهوری اسلامی ایران در غزه است. اگر کارهای حماس درغزه را درکنار آنچه در عراق و افغانستان و پاکستان و حتی این روزها در مصر می گذرد- به صورت انفجار بمب در کلیسا و کشتار مسیحیان -  بگذاریم، خواهیم دید که تلاش ارتجاعی سرمایه جهانی به سردمداری سرمایه داری آمریکا برای قبضه خاورمیانه با ابزار «دموکراسی و مبارزه با تروریسم» چه بستر مناسبی برای نبش قبر نیروهای قرون وسطایی فوق ارتجاعی و رشد و گسترش آن ها در خاورمیانه فراهم آورده است.
متن گزارش دیدار خبرنگار Observer را با دانشجویان نویسنده مانیفست جوانان غزه بخوانیم :
«با دانشجویان در اتاقی لخت و خالی در ساختمانی در مرکز شهر غزه دیدار می کنم. شرط این دیدار آن است که از هیچ کس عکس نگیرم و اسامی واقعی دانشجویان را نپرسم. پس از انتشار آنچه «مانیفست جوانان غزه برای تغییر وضع موجود» نام گرفته است، اولین بار است که گروهی از جوانان فعال سایبری در فلسطین موافقت کرده اند که با یک خبرنگار ملاقات کنند. این مانیفست سند شورانگیزی است - با بیانی شجاعانه و نیرویی خروشان - که هزاران نفر را در اینترنت مجذوب خود نموده و دانشجویان جوان دانشگاه ها را برانگیخته و در همان حال دلواپس کرده است. یکی از این دانشجویان که خود را «ابو جورج» می نامد، می گوید «نه فقط زندگی ما بلکه زندگی خانواده هایمان نیز در خطر است.»
«مانیفست جوانان غزه برای تغییر وضع موجود» فریاد نامعمول و پرشوری است که در آن مردان و زنان جوان غزه – که نیمی از جمعیت 1/5 میلیونی آن زیر 18 ساله اند – اعلام می کنند که دیگر بس است. متن مانیفست با این عبارات آغاز می شود : «گند بزنند حماس را. گند بزنند اسرائیل را. گند بزنند الفتح را. گند بزنند سازمان ملل را. گند بزنند آژانس امداد و کار سازمان ملل برای پناهندگان فلسطینی (UNRWA) را. گند بزنند آمریکا را! ما جوانان غزه از اسرائیل، حماس، اشغال، تجاوز به حقوق بشر و بی تفاوتی جامعه بین المللی حالمان به هم می خورد!»
مانیفست سپس به شرح جزئیات تحقیر و سرخوردگی روزانه مردم در نوار غزه می پردازد، قطعه زمینی از فلسطین که پس از آن که حماس در سال 2006 در آن به قدرت رسید، عملا توسط اسرائیل و مصر از بدنه جهان جدا شده است.
جوانان غزه مانیفست خود را این گونه ادامه می دهند : «ما اینجا در غزه نگران آنیم که به زندان بیفتیم، بازجویی شویم، کتک بخوریم، شکنجه شویم، بمب بر سرمان بریزد و کشته شویم. ما می ترسیم زندگی کنیم، زیرا برای هر قدمی که در هر مورد برمی داریم باید کلی فکر کنیم که نکند برایمان عواقب ناگواری داشته باشد. همه با محدودیت روبه روییم. نمی توانیم آن طور که می خواهیم عمل کنیم، آن طور که می خواهیم حرف بزنیم، نمی توانیم کاری را که دوست داریم بکنیم، گاه حتی نمی توانیم آن طور که می خواهیم فکر کنیم زیرا اشغال سرزمین با چنان شدتی ما را در چنگال خود فشرده که مغزها و قلب هایمان را به درد آورده و ما را واداشته که خود را به دریای اشک حرمان و خشم بسپاریم!»
متن مانیفست با یک مطالبه سه گانه پایان می پذیرد : «ما سه چیز می خواهیم. می خواهیم آزاد باشیم. می خواهیم زندگی بهنجار داشته باشیم. می خواهیم در صلح زندگی کنیم. آیا مطالبه این ها چیز زیادی است؟»
این گروه در فیس بوک مانیفست خود را این گونه معرفی می کند : «جوانان غزه خشم خود را بیرون می ریزند.» این جوانان سه هفته پیش که مانیفست را نوشتند یک سال به خود مهلت دادند تا حمایت کافی را برای انجام کارهای بعدی به دست آورند. اما این متن  با سرعت غیر منتظره ای پخش شده و هزاران پشتیبان به دست آورده است- که بسیاری از آنان فعالان حقوق بشر هستند- که همه آمادگی خود را برای کمک به آن اعلام کرده اند.
اینک نویسندگان مانیفست درحال بررسی تاثیر سندی هستند که انتشارش می تواند نقطه عطفی در زندگی مردم غزه باشد. یکی از آنان می گوید «ما انتظار نداشتیم مانیفست با چنین استقبالی روبه رو شود.» هشت نفر - سه زن و پنج مرد - متن را نوشته اند. آنان دانشجویانی معمولی هستند، از طیف سکولار جامعه غزه. همه خود را دانشجویانی غیرسیاسی می دانند که از تنش ها و رقابت هایی که مردم فلسطین را به سیاهی لشکر جریان های سیاسی تبدیل کرده است منزجرند، جریان های حماس که بر غزه حکومت می کند و الفتح که حزب سکولاری است که دولت خودگردان فلسطین را که در وست بانک بنیان گذاشته شد اداره می کند. یکی از اعضای گروه می گوید «سیاست چیز مزخرفی است که به زندگی ما گند می زند. سیاستمداران فقط به فکر پول و حامیان خود هستند. فقط اسرائیلی ها از این سیاهی لشکرشدن مردم سود می برند.»
دو تن از اعضای گروه تا کنون چند بار توسط حکومت غزه دستگیر شده و در کنار اتهامات دیگر به رفتار «غیراخلاقی» متهم شده اند. آن ها می گویند در زندان مورد بدرفتاری قرار گرفته اند و ادعا می کنند که تنبیه بدنی و روانی در بازداشتگاه های غزه امری عادی است.
یکی دیگر از آن ها می گوید از یکی از دانشگاه های آمریکا بورس گرفته است اما اسرائیل اجازه مسافرت به او نمی دهد. یکی از دانشجویان که می خواهد او را «ابو یازن» بنامیم، می گوید «قرار است ما موتور تغییر این جامعه باشیم، اما صدای ما را خاموش می کنند. در مطبوعات، در دانشگاه و در جامعه نمی توانی آزادانه و خارج از چهارچوب معمول حرف بزنی بی آن که خطری متوجه خودت و خانواده ات شود.» هم او اضافه می کند : «در مدرسه، خیابان و همه جای غزه احساس می کنی که تحت نظری. هر لحظه امکان دارد به زندان بیفتی. [حماس] تو را تهدید می کند که آبروی خودت و خانواده ات را خواهد برد و این کا را هم خواهدکرد.»
این جوانان جز خودشان نماینده هیچ کس دیگر نیستند. اما فراخوان آنان به تغییر وضع موجود سخت طنین انداز شده است، نه فقط در خارج بلکه در داخل غزه. صفحه آنان در فیس بوک هم اکنون هزاران دوست پیدا کرده است که بسیاری از آنان در نوار غزه زندگی می کنند.
سرخوردگی این جوانان دلایل متعددی دارد. محاصره غزه توسط اسرائیل باعث ممنوعیت ورود و خروج بدون مجوز مردم شده است، مجوزی که به دست آوردن اش دشوار است. دشوارترین کار برای دانشجویان غزه که می خواهند در خارج درس بخواهند نه پذیرش دانشگاه های خارج یا گرفتن بورس از آن ها بلکه مسافرت به خارج است.
در داخل غزه بهبودی در اوضاع به چشم نمی خورد. گلوله باران غزه توسط اسرائیل که به دنبال شلیک موشک به اسرائیل توسط مبارزان فلسطینی انجام می گیرد جزئی از زندگی روزانه مردم است. قطع برق و اوضاع مصیبت بار بهداشت از جمله عوارض جانبی محاصره اقتصادی غزه است.
میزان بالای بیکاری در غزه و دسترسی اندک فارغ التحصیلان آن به دیگر بازارهای کار این احساس را در بسیاری از اینان به وجود آورده است که به بن بست رسیده اند. برخی از آنان به امید روزهای بهتر آینده به تحصیل ادامه می دهند و مدرک بالاتر می گیرند و از طریق اینترنت زبان های خارجی بیشتری را می آموزند. برخی دیگر وقت کشی می کنند و هر روز با دوستان شان قلیان می کشند. شمار کسانی که برای تسکین زخم ها و سرخوردگی هایشان به مواد مخدر پناه می برند روز به روز بیشتر می شود.
بیرون رفتن و دیدار با دوستان در کافه ها - چه رسد به کلوب ها و دیسکوتک ها - یا حضور در رویدادهای فرهنگی روز به روز دشوارتر می شود، زیرا حماس این ها را نشانه «هجوم فرهنگی» غرب می داند و آن را سرکوب می کند.
در غزه تئاتر وجود ندارد و جز اجرای سرودهای اسلامی که توسط نهادهای حماس سازمان داده می شود کمتر پیش می آید که کنسرت های موسیقی اجرا شود. در مکان هایی که مردان و زنان جوان می توانند یکدیگر را ببینند، که جوانان کمتر محافظه کار آن ها را «مفر» می دانند، پلیس به سرعت سراغ زوج های جوانی که فکر می کند زن و شوهر یا نامزد یکدیگر نیستند می رود و از آن ها بازجویی می کند.
آخرین اتفاقی که کاسه صبر نویسندگان مانیفست را لبریز کرد ماه پیش روی داد، وقتی حماس شارِک ((Sharek را بست. شارِک سازمانی است که از سوی نهادهای بین المللی تامین مالی می شود و به هزاران جوان و نوجوان فلسطینی در غزه خدمات آموزشی و تابستانی می دهد. محل شارِک درعین حال پاتوقی بود برای جمع شدن جوانان آزاداندیش تر غزه. سازمان دیده بان حقوق بشر اخیرا بیانیه ای صادر کرد و بستن شارِک را محکوم نمود. این سازمان اعلام کرد که حماس باید اجازه دهد که سازمانی که به کودکان و جوانان کمک می کند دوباره فعالیت کند و کسانی را که موجب اذیت و آزار کارگران آن شده اند، مجازات کند.»
به گفته ایحاب الغسین، سخنگوی وزارت کشور حماس، مشکلاتی که جوانان ناراضی غزه آن ها را پررنگ نشان می دهند گاه نتیجه افراطی گری ماموران است. او گفت «در غزه هیچ قانونی وجود ندارد که کنارهم نشستن زنان و مردان در مکان های عمومی را منع کرده باشد. اما برخی ماموران پلیس به ابتکار خود از زوج های جوان بازجویی می کنند. این ماموران باید تنبیه شوند.»
او می گوید دلیل تعهد دولت به نسل جوان غزه این است که سال 2011 را «سال جوانان» اعلام کرده است. اما نویسندگان مانیفست ناراضی تر از آنند که این گونه ابتکارهای نمادین آنان را راضی کند. این گروه این روزها اکثر وقت و انرژی خود را صرف بحث و جدل در مورد یافتن راهبردهای جدید برای ندوین یک منشور برای تغییر وضع موجود و انتشار آن در اینترنت می کند. سال جدید ممکن است سال جوانان غزه باشد، اما نه به معنای مورد نظر حماس.»

مانیفست جوانان غزه برای تغییر وضع موجود

گند بزنند حماس را. گند بزنند اسرائیل را. گند بزنند الفتح را. گند بزنند سازمان ملل را. گند بزنند آژانس امداد و کار سازمان ملل برای پناهندگان فلسطینی (UNRWA) را. گند بزنند آمریکا را! ما جوانان غزه از اسرائیل، حماس، اشغال، تجاوز به حقوق بشر و بی تفاوتی جامعه بین المللی حالمان به هم می خورد!
ما می خواهیم فریاد بکشیم و همچون F16 های اسرائیل که دیوار صوتی را می شکنند این دیوار سکوت و بی عدالتی و بی تفاوتی را بشکنیم؛ فریادی با تمام قدرت نهفته در جان هایمان برای رهایی از این سرخوردگی عمیق که به علت زندگی در این وضعیت جهنمی جسم و جان ما را تحلیل می برد...
ما از این که گرفتار این مبارزه سیاسی شده ایم، بیزاریم؛ بیزاریم از شب های تاریک و قیرگون و هواپیماهایی که بر فراز خانه هایمان چرخ می زنند؛ بیزاریم از کشتار کشاورزان بی گناهی که در منطقه بی طرف مورد اصابت گلوله قرار می گیرند زیرا می خواهند از زمین هایشان مراقبت کنند؛ بیزاریم از آدم های ریشو که با تفنگ هایشان در خیابان ها گشت می زنند، از قدرت شان سوءاستفاده می کنند و جوانانی را که برای اهداف مورد اعتقادشان تظاهرات می کنند، کتک می زنند و یا به زندان می اندازند؛ بیزاریم از دیوار شرم آوری که ما را از سایر قسمت های کشورمان جدا کرده و ما را در قطعه زمینی بس کوچک حبس کرده است؛ بیزاریم از این که ما را تروریست ها و خشک مغزان کوته بینی بنامند که در جیب هایمان مواد منفجره و در چشم هایمان شرارت نهفته است؛ بیزاریم از بی تفاوتی جامعه بین المللی نسبت به وضعیت ما، از به اصطلاح کارشناسانی که نگرانی ها را بیان می کنند و قطع نامه صادر می کنند اما از عملی کردن هر آنچه که مورد توافق شان است می هراسند؛ ما از این زندگی گند و کثافت، از زندانی شدن توسط اسرائیل، از کتک خوردن توسط حماس و از نادیده گرفته شدن کامل توسط سایر قسمت های جهان بیزاریم.
انقلابی در درون ما در حال رشد و نشو و نماست، نارضایتی و سرخوردگی عظیمی که ما را نابود می کند مگر آن که راهی برای هدایت این انرژی عظیم به سوی چیزی پیدا کنیم که بتواند وضع موجود را به چالش بکشد و نوعی امید در دل های ما بدمد.
ما به زحمت حمله اخیر اسرائیل به غزه را تاب آوردیم، حمله ای که طی آن اسرائیل ما را سخت درهم کوبید و خرد و خمیر کرد و هزاران خانه و زندگی و آرزو را نابود نمود. در جریان این جنگ، ما به این احساس خطاناپذیر رسیدیم که اسرائیل می خواهد ما را از صفحه گیتی محو کند. در سال های اخیر، حماس هر کاری خواسته است کرده تا بتواند اندیشه ها، رفتار و انتظارهای ما را کنترل کند. ما اینجا در غزه نگران آنیم که به زندان بیفتیم، بازجویی شویم، کتک بخوریم، شکنجه شویم، بمب بر سرمان بریزد و کشته شویم. ما می ترسیم زندگی کنیم، زیرا برای هر قدمی که در هر مورد برمی داریم باید کلی فکر کنیم که نکند برایمان عواقب ناگواری داشته باشد. همه با محدودیت روبه روییم. نمی توانیم آن طور که می خواهیم عمل کنیم، آن طور که می خواهیم حرف بزنیم، نمی توانیم کاری را که دوست داریم بکنیم، گاه حتی نمی توانیم آن طور که می خواهیم فکر کنیم زیرا اشغال سرزمین با چنان شدتی ما را در چنگال خود فشرده که مغزها و قلب هایمان را به درد آورده و ما را واداشته که خود را به دریای اشک حرمان و خشم بسپاریم!
دیگر بس است! بس است درد، بس است اشک، بس است رنج، بس است کنترل، محدودیت، توجیه های ناموجه، ترور، شکنجه، بهانه، بمباران، شب های بی خوابی، غیرنظامیان مرده، خاطرات سیاه، آینده یاس آور، حال دردناک، سیاست آشفته، سیاستمداران خشک مغز، مزخرفات مذهبی، بس است زندان! ما می گوییم بس کنید! این آینده ای نیست که ما می خواهیم! ما سه چیز می خواهیم. می خواهیم آزاد باشیم. می خواهیم زندگی بهنجار داشته باشیم. می خواهیم در صلح زندگی کنیم. آیا مطالبه این ها چیز زیادی است؟»
منبع: کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری
16 دی 1389
http://www.hamaahangi.info/index.php?option=com_content&view=article&id=797:gaza-youth&catid=28:daily-talk&Itemid=477