چاپ
دسته: صفحه آزاد
به مناسبت ۸ مارس روز جهانى زن،
تقديم به همه آزادى خواهان و مبارزان جنبش رهايى و برابرى زنان
نويين ره *
ترجمه : زهره ستوده
ناتالى لومل، اين بانوى بزرگ، تاريخ كمون پاريس را ننوشته بلكه آن را ساخته است. خاطراتش را به رشته تحرير در نياورده، نامه اى ازاو بر جاى نمانده است، هيچ چيز. فقط امضايش مثل ديگران درپائين اعلاميه هاى ديوارى كمون با شعارهائى مثل: " ما كار مى خواهيم و سودش را براى خود، نه استثمارگر مى خواهيم و نه ارباب" ديده مى شود. (نگاه كنيد به كارت عضويت ۲۰۱۰ انجمن دوستداران كمون پاريس)
بهمين جهت به ياد اين چهره بزرگ، سال ۲۰۱۰ را به اواختصاص داده ايم. اين بهترين فرصتى است كه اين شخصيت را كه تمام زندگى اش را صرف دفاع ازدنياى كاركرده، از فراموشى بيرون آوريم.

ناتالى، در سال ۱۸۲۶ در شهر "برست"(۱) بدنيا آمد و پدر و مادرش نهايت فداكارى را بكاربردند تا فرزندشان از سطح آموزش خوبى برخوردارشود. وى درسال ۱۸۴۵ ازدواج كرد و داراى سه فرزند شد.

سپس ناتالى و شوهرش، در شهر "كمپر"(۲) به شغل كتابفروشى پرداختند. ده سال قبل ازرويداد كمون، آنها عازم پاريس شده و ناتالى، در" محله بروتن ها "(۳) در مجاورت ايستگاه راه آهن " مون پَرناس"(۴) در يك كارگاه صحافى مشغول به كار شد. بنا به گزارشى از پليس، ناتالى به علت: " پرداختن به سياست، خواندن روزنامه هاى "ضاله" باصداى بلند، و آمد ورفت مداوم به كلوب ها "، توجه همگان را به خود جلب كرده بود.

ناتالى لومل عضو انجمن بين المللى كارگران ( انترناسيونال اول) بود. در سال ۱۸۶۵، سنديكاى كارگران صحاف كار، كه توسط اوژن وَرَلن(۵) و ناتالى لومل تأسيس شده بود، برابرى دستمزد براى زنان و مردان را مطالبه و آن را بدست آورد.

اوژن وَرَلن، برپائى رستورانى مردمى وهمگانى به نام لامَرميت(۶) را پيشنها د و ناتالى را براى مديريت آن انتخاب كرد.اين ايده با موفقيت مواجه شد.

ناتالى لومل، در دوران "كمون پاريس"، هّم خود راصرف سازماندهى زنان كرد. در ۱۱ آوريل ۱۸۷۱، وى همراه با اليزابت دِ ميترى يف(۷) "اتحاد زنان براى دفاع از پاريس و پرستارى از زخمى ها" را تأسيس كردند. برنامه "اتحاد زنان ....." مطالبات متعدد ديگرى را در برمى گرفت از جمله: برابرى دستمزد بين مردان و زنان، حق كاركردن (سازماندهى كارگاه هاى مصادره شده) ، به رسميت شناختن پيوند زناشوئى اختيارى ، حق طلاق و غيره.

طى " هفته خونين "(۸)، ناتالى لومل با هميارى ديگر زنان درباريكاد ميدان بلانش(۹) به مقاومت ادامه داد. وى در ۲۱ ژوئن ۱۸۷۱ دستگير وبه تبعيد در يكى ازدژهاى نظامى محكوم شد. سرانجام ناتالى در ۲۸ ژوئن ۱۸۷۹ (هشت سال بعد)، از تبعيد بازگشت. در ۸ نوامبر ۱۸۷۹، سرپرستى جشن بازسازى اطاق سنديكائى كارگران صحاف كار به وى محّول شد و در روزنامه "سازش ناپذير"(۱۰) به مديريت هانرى رُشفور(۱۱) به شغل تا كردن روزنامه پرداخت.

هنگامى كه بعلت " فرسودگى ناشى از زندگى مبارزاتى"، مجبور به ترك شغلش شد، هانرى رُشفور مقررى ناچيزى براى او تعيين كرد. اما در آن ايام، چون هانرى رُشفور به "بوُلانژيسم"(۱۲) پيوسته بود، درنتيحه ناتالى لومل ازدريافت كمك مالى وى خوددارى كرده و بدين سان درفقر و تهيدستى كاملى فرو رفت.

نابينا، در سن ۹۰ سالگى، ناتالى لومل به خانه سالمندان "بيسِتر"(۱۳) منتقل و ۵ سال بعد در تاريخ ۸ مه ۱۹۲۱ درگذشت: در پنجاهمين سالگرد كمون پاريس در ماه مه.

مارس ۲۰۱۰ – اسفند ۱۳۸۸
برگردان ازفصل نامه شماره ۱ انجمن دوستداران كمون پاريس، به تاريخ ۲۰۱۰
زيرنويس ها:
Claudine REY*
۱ – Brest شهرى در شمال غربى فرانسه
۲ – Quimper شهرى در شمال غربى فرانسه

۳ – Les Bretons

۴ – Montparnasse

۵ – Eugène VARLIN

اوژن وَرلَن متولد ۱۸۳۹ انقلابى فرانسوى و كارگر صحاف كار چاپخانه و دبير شاخه فرانسوى انجمن بين المللى كارگران (انترناسيونال اول) . وى عضو كميته مركزى گارد ملى كمون پاريس و عضو كميسيون مالى كمون پاريس بود. و در روز ۲۸ مه ۱۸۷۱ به دست ارتش ورساى به طرز فجيعى به قتل رسيد.

۶ – La Marmite

رستوران عمومى براى كمك به كارگران و زحمتكشان با قيمت ارزان بود و هم چنين فرصتى فراهم كرد تا در اين مكان به آموزش سياسى بپردازند.

۷ – Elisabeth DMITRIEFF

اليزابت دِ ميترى يف متولد ۱۸۵۱ در شهر "وُلوُك" در روسيه، فمينيست روسى و عضو انترناسيونال اول بود كه توسط ماركس در سن بيست سالگى به پاريس فرستاده شد تا در كمون پاريس شركت كند. پس از هفته خونين به روسيه گريخت.

۸ – پاريس، توسط كمونارها در روز ۱۸ مارس ۱۸۷۱ تسخير و اولين حكومت كارگرى جهان كه به كمون پاريس معروف است در آنجا برقرار شد. اين حكومتدر مجموع بيشتر از ۷۲ روز طول نكشيد و طى هفته خونين از ۲۱ تا ۲۸ مه توسط آدولف تى ير رهبر حكومت ورساى و ارتش آن به خاك و خون كشيده شد. در هفته خونين، بيست و پنج تا سى هزار نفر از كمونارها و مردم پاريس در كوچه و خيابان قتل عام وچهل و پنج هزار نفر دستگير و بسيارى از آنان تبعيد يا اعدام شدند.

۹ - La place Blanche

۱۰ – L’ Intransigent

۱۱- Henri ROCHEFORT

اديب، روزنامه نگار، سياستمدار و نويسنده جمهورى خواه و ضد امپراتورى فرانسه و از همراهان كمونارها و از دوستان ويكتور هوگو و ُژول والِس و ... بود. وى مديريت روزنامه "سازش ناپذير" را بعهده داشت كه از ژوئيه ۱۸۸۰ منتشرشده و در واقع صداى كمونارها بود. هانرى رُشفوُركم كم به راست افراطى و خصوصا" دكترين بوُلانژيسم نزديك شده و سرانجام منجر به قطع روابط با دوستان سابقش شد. وى در كمال تنهايى و بى تفاوتى مردم به خاك سپرده شد، گرچه تا پايان عمر همچنان ضد روحانيت (آنتى كلريكال) باقى ماند.

۱۲ - Boulangisme

دكترين جنبش ناسيوناليستى و راست افراطى منتسب به ژنرال ژرژ بوُلانژه وزير جنگ جمهورى سوم فرانسه بود.

۱۳- Bicêtre