- توضیحات
- نوشته شده توسط Administrator
- دسته: Uncategorised
۷۶ سال از آغاز نکبه میگذرد و باوجود نسلکشی، بمبارانها و دیگر تلاشهای سرکوبگرانه، صدای آزادیخواهی خلق فلسطین هرگز خاموش نگشته است. اشعار و متون کوتاهی که میخوانید گزیدهایست از نوشتههای مردم نوارغزه که طی حملات اخیر در شبکههای اجتماعیشان منتشر شده است.
- توضیحات
- نوشته شده توسط Administrator
- دسته: Uncategorised
علیه خاموشی
ترجمه: شکوفه محمدی
۷۶ سال از آغاز نکبه میگذرد و با وجود نسلکشی، بمبارانها و دیگر تلاشهای سرکوبگرانه، صدای آزادیخواهی خلق فلسطین هرگز خاموش نگشته است.
اشعار و متون کوتاهی که میخوانید گزیدهای است از نوشتههای مردم نوار غزه که در طی حملات اخیر در شبکههای اجتماعیشان منتشر شده است.
شادی روحانا، مترجم فلسطینی، چندی پیش مجموعهای از این متون را به زبان اسپانیایی ترجمه و در کتابی با عنوان «علیه خاموشی» منتشر کرده است. ترجمه فارسی آن که اینجا ارائه میشود به کمک این کتاب از زبان اسپانیایی و در مقایسه با متن عربی انجام شده است.
نورالدین حجاج
۱۹۹۶-۲۰۲۳
نمایشنامه نویس، رمان نویس و معلم. در ۳۱ ژانویه سال ۱۹۹۶ به دنیا آمد. در رشته کارشناسی ریاضی از دانشگاه الازهر در غزه فارغ التحصیل شد. دو رمان به نامهای «دو غریبه» (مصر، ۲۰۱۸) و «بالهای بیپرواز» (اردن، ۲۰۲۱) منتشر کرد. او در روز ۳ دسامبر سال ۲۰۲۳ در زیر بمباران ارتش اسرائیل در آپارتمانش واقع در محله الشجاعیه در شرق شهرغزه جان باخت.
متون زیر از صفحه توییتر او(@noorhajaj40) اتخاذ شده است.
۲۹ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۴:۲۲ عصر
نام من نورالدین حجاج است. نویسندهای فلسطینی هستم. ۲۷ سال و یک دنیا رؤیا دارم. من یک رقم نیستم و مخالف آنم که در اخبار به مرگم اشارهای گذرا شود، بیآنکه بگویند تا چه اندازه عاشق زندگی، خوشبختی، آزادی، خندهی بچهها، دریا، قهوه، نوشتن، فیروز و تمام چیزهای شاد بودهام. یکی از آرزوهایم این است که کتابها و نوشتههایم به تمام دنیا سفر کنند؛ قلمم پَر در بیاورد تا که مُهرهای ورودی که در گذرنامهام نخواهند زد و ویزاهایی که برایم صادر نخواهند کرد نتواند جلویش را بگیرد. یکی دیگر از رویاهایم این است که کودکی داشته باشم شبیه خودم تا در آغوش بگیرمش و پیش از خواب برایش قصه بگویم. اما بزرگترین رویایم این است که در کشورم در صلح زندگی کنیم، پیش از طلوع آفتاب خنده بچهها روزمان را روشن کند، هرجا بمبی افتاده گل سرخی بکاریم، بر هر دیوار ریخته آزادی را نقش بزنیم و اینکه جنگ راحتمان بگذارد تا بتوانیم برای آخرین و تنها بار زندگی کنیم.
۲ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۷:۳۴ عصر
بیرون رفتم تا در شهر، یا در آنچه از آن برجا مانده، گشتی بزنم. دیدم که چگونه از تمام رنگها تنها یکی باقی مانده است. چطور ممکن است رنگ خاکستری اینگونه بر تمام رنگهای دیگری که میشناسیم چیره شود، مگر آنکه تُنها ماده منفجره، اشباعش کرده باشد؟
روی ویرانهها طوری گام برداشتم که انگار میدان مین باشد، نگران از زیر پا له کردن نقش خاطرات کودکان. سیمهای برق را لمس کردم، این طنابهای دار را که شاهدان ویرانی بودهاند.
کوههایی از اجساد دیدم، روان به سوی تنها و آخرین جای امن روی زمین. حال دیگر این خیل عزاداران نیست که شهیدان را بر دوش خویش تا سرای آخرت بدرقه میکند: تنها همراه ایشان خانوادههایشان هستند، شهید همچون خود آنها.
۷ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۳:۳۵ عصر
حالا وضع غزه مثل رمان "کوری" ژوزه ساراماگو شده است. تنها فرقش این است که به جای کوری، بیماری دیگری به نام اشغالگری به همه جا سرایت کرده. اما شباهتها بسیار است: قحطی، بیماری، شرایط ناسالم، بلایا، فقدان انواع محصولات، ترس، ویرانی. آنچه تصور میکردیم دیگر واقعیت پیدا کرده است. از این همه پلیدی تنها میتوان انتظار چیزی بدتر را داشت.
هبة أبو ندى
۱۹۹۱-۲۰۲۳
شاعر، داستانسرا و رماننویس. به تاریخ ۲۴ ژوئن ۱۹۹۱ در خانوادهای از پناهندگان به دنیا آمد که اصالتاً اهل روستای بیت جیري بودند؛ دهی فلسطینی که در نکبه سال ۱۹۴۸ توسط ارتش اسرائیل تخریب گشت. نخستین رمان او «اکسیژن برای مردگان نیست» در سال ۲۰۱۷ در عمارات متحده عربی منتشر شد. وی طی بمباران روز ۲۰ اکتبر سال ۲۰۲۳ در شهر خان یونس در جنوب نوار غزه همراه با خانوادهاش کشته شد.
متون زیر را از صفحه فیسبوک او اتخاذ کردهایم.
۷ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۶:۴۵ صبح
وقتی برای خواب آماده میشدم، به کارهای معمولم فکر میکردم (امتحان دانشگاهم، لباسی که دیده بودم و میخواستم برای خودم بخرم و تقاضای کار جدیدی که نگرانم میکرد). اما ناگهان، صدای زنگِ ساعت به آلارم تغییر کرد، تمام امتحانات کنسل شد و باروت بود که از همهجا میبارید و جزیرهی ما سرخ شد. رادیو را روشن و تلگرامم را چک کردم. در ذهنم تمام برنامههایم را از نو ریختم. همان لحظهای بود که همه در غزه میشناسیم: لحظهی زیر و رو شدن همه چیز.
۹ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۴ بعد از ظهر
- این دستههای دوازدهتایی موشک از کجا شلیک میشود؟
- از قلب ما. هر دوجین موشک از خشم کسی در غزه زاییده میشود.
۱۰ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۸:۵۶ شب
۱.
در نمازهای پنجگانهام،
با استخاره
حفاظتت میکنم.
پیش از آنکه ژنرال فرمان را صادر کند
و دستورش به یورشی مرگآورد بدل شود،
دژی برپا میکنم
برای هر محله، برای هر منار.
قول میدهم از تو حفاظت کنم
با لبخند کودکان
که میتواند مسیر موشک را
پیش از انفجار تغییر دهد.
۲.
آنگاه که بچهها
همچون جوجه در آشیان
در آغوش یکدیگر خفتهاند
حفاظتت میکنم.
آنها راهی شهر خواب نیستند:
این مرگ است که شبانه
به سوی خانهی تاریکش میراندشان.
اشک مادرانشان فردا
همچون کبوتری پدیدار میشود
تا بر فراز هر گور به پرواز درآید.
۳.
محافظت میکنم از پدری
که پس از هر بمباران
ستون را که کج شده محکم میکند
و همچنان که در چشمان مرگ مینگرد
میگوید:
«رحم کن! صبر داشته باش!
دیرتر بیا، کمی دیرتر!».
«کودکانم عشق به زندگی را به من آموختهاند
مرگی درخور نصیبشان کن،
مرگی زیبا چونان وجودشان».
۴.
تو را حفاظت میکنم،
مبادا که در فشار حصر
در شکم نهنگ
به زخمی جانکاه بمیری.
در شمال،
در آستانهی هر بمباران
خیابانها تسبیح میگردانند
تا برای مساجد و خانههایمان دعا کنند.
و در جنوب،
خیابانهایی دیگر
دست به قنوت برمیدارند.
۵.
من، خود حفاظتت خواهم کرد،
در پناه سورهی حمد
که زخم و رنج را دور نگه میدارد،
تا فسفر طعم نارنج بگیرد
و دود، رنگ ابر.
از تو حفاظت میکنم، قول میدهم!
بدان،
که آنگاه که گردوخاک فرو نشیند
دلدادگان مُرده
لبخند خواهند زد.
۱۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۸:۴۷ شب
داریم آن بالاها شهری جدید میسازیم، شهری که پزشکانش نه بیماری دارند و نه به قطع خونریزی مشغولند. شهری که معلمانش از تنگی جا رنج نمیبرند و بر سر شاگردانشان فریاد نمیزنند. آنجا خانوادههایی هستند که درد و غمی ندارند، خبرنگارانی که از بهشت گزارش میدهند و شاعرانی که از عشق ابدی میسرایند. همگی اهل غزهاند. در آسمان، غزهی نوینی در حال شکلگیری است، غزهای که در محاصره نیست.
مریم حجازي
۱۹۹۵-۲۰۲۳
مریم روز ۱۸ اکتبر ۲۰۲۳ کشته شد. طبق گفته یکی از دوستانش عاشق آزادی و سفر بود. قطعهای که اینجا میآوریم به تاریخ ۲۰ دسامبر ۲۰۲۳ در صفحه فیسبوک موسسه مطالعات زنان دانشگاه بيرزيت منتشر شد و سپس در دوسیه «سلام بر غزه» در شماره ۱۳۷ مجله مطالعات فلسطین (زمستان ۲۰۲۳)، مطعلق به موسسه مطالعات فلسطین به چاپ رسید.
در کشور من، زنان داستانهایشان را به طرف تلویزیون میبافند
خبرنگار سرخی گونهها و زنگ صدایشان را میدزدد
و میگوید: «برایتان آبنبات آوردهام! کدامتان آدامس میخواهد؟»
داستانهای ما آبنباتی هستند که مردم
میمکند و روی سنگفرش و کوچهها تف میکنند،
قصهای برای خواب.
(اوت ۲۰۲۳)
- توضیحات
- نوشته شده توسط Administrator
- دسته: Uncategorised
به مناسبت سالروز اعدام تقی شهرام در مرداد ۱۳۵۹ و در بزرگداشت او
منتشر شد: دفترهاى زندان...
11 ژوئیه 2024
- توضیحات
- نوشته شده توسط Administrator
- دسته: Uncategorised
- توضیحات
- نوشته شده توسط Super User
- دسته: Uncategorised
تماس با ما
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید | آدرس پست الکترونیکی انتشارات اندیشه و پیکار | ||||||||
Andeesheh va Peykar Publications Postfach 600132 60331 Frankfurt |
آدرس پستی انتشارات اندیشه و پیکار | ||||||||
|
حساب بانکی انتشارات اندیشه و پیکار |
. . .
- توضیحات
- نوشته شده توسط Super User
- دسته: Uncategorised
سرآغاز
«ما تنها آرمان انقلاب و سوسياليسم را - که برای تحقق پيروزمندانهء آن بايد با استفاده از تجارب خونين گذشته راه ها و ابزارها و سلاح های متکامل تری را در اختيار داشت - در نظر داريم. ما به نقد گذشته - نه نفی مطلق و ايدآليستی آن - معتقديم» (از مقدمهء کتاب «از آرمانی که می جوشد» سپتامبر ۸۵).
«... ديگر نمی توان حيات بی دغدغه ای برای چپ تصور کرد. آيا می توان بدون آنکه هر جريان و هرکس در خويشتنِ خويش نگريسته و سهم انحراف خود را که به جريان عظيم بحران می ريزد بکاود، آينده ای تصور نمود؟ چگونه می توان بار ديگر بدون نقدِ ريشه ای آنچه گذشت، آنچه مدتها ست می گذرد و در اشکال گوناگون، سازمان ها و جريانات را در بر گرفته و با هزاران بند در رگ و پوست اين مجموعه جريان داشت و دارد، و در هر برخورد خاصی مسير انديشه و عمل آن را به خود آلوده می سازد، به تکرار دوباره و بازتوليد آنچه رفت پرداخت؟ چگونه می توان از کارگران و زحمتکشانی که جان و مال و زندگی شان را به پای آرمان سوسياليسم ريختند خواست که فراموش کنند و بپذيرند که اصلاً هيچ اتفاقی نيفتاده است و دنيا همان است که بود.
«اين است آن شرايطی که می بايد به عکس خويش منجر شود. اين است آن پتانسيل خفته ای که از عمق شکست، انقلاب را صلا می دهد: انقلاب البته برای دنيای نوين، دنيای سوسياليسم. اما ابتدا برای درک آن، درک مبارزه مان، برای آنکه گام های ما رو به آن دنيای نوين باشد، پذيرش بحران لازم است. پذيرش بحران به مفهوم تاريخی و بين المللی آن و جمع بست آنچه بر ما رفت و آنچه بر ديگران رفت و تعريف راهی که بايد به سوی سوسياليسم پيمود» (انديشه و پيکار شماره ۱، اکتبر ۸۷، ص ۶).
«اميدواريم اين گام ضروری آغازی باشد برای تقويت و بسط کارگاه بين المللی انديشه در راه آزادی-برابری، در راه کمونيسم» (از مقدمهء جلد اول از کتاب «کنگرهء بين المللی مارکس» ۱۹۹۶).
«چپ ايران با همهء تنوع خويش که خواستار آزادی از ستم سرمايه بوده نزديک به يک قرن است که با انديشه های سوسياليستی کما بيش آشنا ست و در راه فهم و ترويج و تبليغ و تطبيق آن تلاش ها کرده ... شايد وقت آن رسيده باشد که اين جريان که ظاهراً در روند حوادث تأثيرش را محدود انگاشته اند خود را به مثابهء يک جريان ريشه دار اجتماعی و فکری يعنی به مثابهء يک سنت بنگرد. جويبارهای سوسياليستی ايران که می توانند با توجه به سرچشمهء تاريخی، خويش را مزدکيان و قرمطيان امروز بنامند، بايد شايستگی آن را در خود بيابند که کثرت گرايی نظری را تجربه کرده سنتی پر قوام و ريشه دار را در عرصهء مارکسيسم پی ريزند» (از مقدمهء جلد دوم از کتاب «کنگرهء بين المللی مارکس» ۱۹۹۸، ص ۶).
باز شدن صفحهء ويژهء انديشه و پيکار روی اينترنت وسيله ای ست که شايد بتواند ما را با همنظران احتمالی مان در هرجا که باشند، به ويژه در ايران، در ارتباط قرار دهد. اين دست ما ست که برای ارائهء پيشنهاد و نظرخواهی و همکاری به سوی کسانی با سوابق مبارزاتی گوناگون دراز شده است، کسانی که حاضر به تسليم در برابر مناسبات ويرانگر جهان سرمايه داری نيستند و نقد و آموزش از تجربهء ۱۵۰ سالهء کمونيسم را در عرصهء نظری و عملی وجههء همت خود قرار داده اند. گنجينهء غنی مبارزات و دستآوردهای جنبش کارگری، سوسياليستی و کمونيستی و کلاً گنجينهء تلاش های عظيم جوامع بشری در راه رهايی از ستم ها و استقرار مناسباتی عادلانه تر مورد احترام ما ست و می تواند - و به نظر ما لازم است - فروتنانه مورد آموزش و سرمشق قرار گيرد، چنانکه هيچيک از دستآوردها و شخصيت ها جنبهء تقدس ندارند و همه را می توان و در صورت لزوم بايد به نقد کشيد.